هیئتی از علمای فعال در عرصهی دعوت و تبلیغ از مراکز جماعت تبلیغ زاهدان و سراوان، عصر روز چهارشنبه (۱۸ فروردین ۱۳۹۵) با شیخ الحدیث مولانا سید محمّد یوسف حسین پور در منزل ایشان دیدار کردند. این گروه در این دیدار از فعالیتهای ویژهی خود برای طلاب گزارشی ارائه دادند. حضرت شیخ الحدیث حفظه الله، ضمن ستایش از این اقدام نیکویشان، نصایحی را تحفهی راه آنان قرار داد که گزیدهی آنها در ذیل میآید:
بسم الله الرحمن الرحیم
بهترین کاری که انسان انجام میدهد، همان است که به صورت دائمی باشد؛ آنحضرت صلى الله علیه وسلم میفرمایند: «خَیرُ العَمَلِ مَا دَاوَمَ عَلَیهِ صَاحِبُهُ»؛ بهترین کار همان است که مردم همیشه آن را انجام دهند. بزرگان عملی دائمی را چنین مثال میزنند که اگر قطره قطره آب از مشکی چکه کند و بر سطح سختی برخورد کند، بعد از مدتی حفرهی کوچکی ایجاد میکند؛ ولی اگر هزار لیتر آب به یکجا بریزیم، آن سطح را شستشو میدهد، ولی اثر نمیگذارد.
اگر کسی تنها برای امشب صد رکعت نماز بخواند، آن حیثیت را ندارد که هر شب دو رکعت بخواند؛ بیشتر اگر نمیخواند ولی این دو رکعت را به صورت متداوم بخواند؛ فعالیت یک روزه اثر دائمی را ندارد. اینکه امروزه حرکتهای تبلیغی شما مؤثر قرار گرفته است، بدین علت است که شما به صورت دائمی کار میکنید؛ اما فعالیتهای دیگران به صورت همان رعد است که صدایی میدهد و میرود و تأثیر چندانی ندارد.
جوانان و عزیزان!
سعی کنید عمل خود را به صورت دائم و مستمر انجام دهید؛ بهترین کاری که الآن شما مشغول هستید این است که علما را به حرکت درآوردهاید. حضرت مولانا سیداحمدرضا بجنوری در ”أنوارالباری“ بر جماعت تبلیغ تنقید میکند، ولی علتش را این میگوید که چون علما خود را یکسو قرار دادهاند، تنها عموم مردم که به جماعت تبلیغ میروند، از آنها اشتباه پدید میآید؛ اگر علما با آنها همکاری میداشتند، هر جا اشتباهی میشد، فوراً تذکر میدادند و اصلاح میآوردند.
پس سعی کنید که دیگر علمای جوان با شما همراه شده و مشارکت داشته باشند. اصل این حرکت از آنِ علماست؛ بنیانگذار تبلیغ، فردی عامی نبود، عالمی بوده است. در بدو امر که حضرت مولانا الیاس – رحمت الله علیه – این حرکت را شروع کرد، بسیاری از علما بر او تنقید کردند، حتىٰ حضرت مولانا تهانوی هم مقداری مخالفت کرد، ولی بعد از مدتی آن بزرگوار فرمود: ”مولانا الیاس نے ہمارے یاس کو آس سے بدل دیا“؛ ناامیدیای که ما از این قوم داشتیم که از بین رفته و به دست نمیآید، مولانا الیاس با این حرکت خود، نومیدی ما را مانند شعلهی آتش برافروخت.
پس الآن هم آنچه که ما فکر میکنیم که نشستن علما در چهاردیواری و عمر را با چهار طفل گذراندن بدین خاطر که اساس و بنیاد علم سبب حیات اسلام است، بسیار خوب است؛ ولی عموم مردم کسانی هستند که یک طرفاند. فرض کنیم که بنده ۹ ماه را با ۵۰ نفر گذرانیدهام، اما شما ۹ ماه را با ۱۰۰۰، ۲۰۰۰ نفر میگذرانید؛ اصلاح ۲۰۰۰ نفر اگر به صورت کلی نباشد، اما به صورت جزئی میشود. پس از این نظر باید ما به عوام برسیم، اگر آنان از ما متنفر نشوند و با ما همراهی کنند، مدارس ما آباد میشوند، علم ترقی میکند، ولی اگر عوام از ما متنفر شوند و یک طرف بروند، پس این چهار طفل هم در تنفر، تابع پدران و مادرانشان میشوند و با این تبعیت، علم از بین میرود.
لذا جماعت تبلیغ در حقیقت منبع تولیدی مدارس دینی است؛ لهٰذا علما باید با جماعت بسازند و جماعت را رشد و ترقی بدهند.
سعی کنید که طلاب همهی مدارس را تشویق کنید و در خود یأس و ناامیدی را راه ندهید.
الله تعالىٰ شما را موفق و پیروز گرداند؛ التماس حقیر از شما این است که دعا کنید الله تعالىٰ ما را عاقبت به خیر و خاتمه را با ایمان بگرداند.