ایشان محققی مشهور و معروف، مدقق، جامع العلوم و الفنون بود. در زمان خلافت عثمانی به عنوان شیخ الإسلام مشهور بود. در معهد تخصص تفسیر و حدیث، استاد علوم قرآنی و همچنین در قسم شرعی جامعه عثمانیه استانبول، استاد فقه و تاریخ فقه و در دارالثقافه الإسلامیه استانبول، استاد ادبیات عرب بود. در زمان فتنهٴ لادینی مصطفىٰ کمال [آتاتورک] از استانبول به مصر رفت و تا آخر عمر در آنجا ماند. به هنگام سکونت مصر، معرکههای بزرگ علمیای را از سرگذراند و در صراحت و حقگویی مشهور گشت. در مطالعهٴ کتابها و وسعت معلومات بیبدیل بود. در استانبول، نوادر و نسخههای خطی ۴۲ – ۴۰ کتابخانه را کاملاً زیر نظر خویش قرار داده، سپس مخطوطات جهانی دمشق و قاهره را حفظ کرده بود. قوت حافظه و استحضارش حیرت انگیز بود؛ گویا در کثرت مطالعه، استحضار، تبحر، للّٰهیت، خلوص، تقوا و دیانت ”امام العصر ثانی“ بود.
هنگامی که بنده با همراهی فاضل ارجمند، مولانا محمدیوسف بنوری به خاطر چاپ نصب الرایه و فیض الباری به مصر سفر کردیم، اکثر اوقات نزد ایشان میرفتیم و استفادههای میبردیم و این چنین سعادتی کی به دست میآید؟ استفاده از امام العصر و علامه کوثری برای ما نعمتی بینهایت بزرگ و غیرمترقبه بود. هرگاه نزد حضرت علامه حاضر میشدیم، ایشان با کمال شفقت و رأفت در محل اقامت ما تشریف میآورد. وی بر نصب الرایه مقدمهای نوشت و رجال آن را نیز تصحیح نمود؛ این گونه کارهای علمی را فقط به خاطر الله و بدون دریافت معاوضه انجام میداد.
وی بر بیش از بیست کتاب تعلیقات بینهایت گرانقدری نوشته و انتشار داده است. نسبت برای هر موضوعی که قلم برداشته، آن را به طور نهائی تحقیق کرده است. در کتابهایش بیشتر به مخطوطات نادره حواله میداد؛ غالباً به این تصور که مطبوعات را همه میتوانند ببینند، نیازی به حوالهی آنها نیست. از مجموع تألیفات و تعلیقات ایشان، چند اثر مهم از این قراراند: «إبداء وجوه التعدی فی کامل ابن عدی»، «نقد کتاب الضعفاء العقیلی»، «التعقب الحثیث لما ینفیه ابن تیمیه من الحدیث»، «البحوث الوفیه فی مفردات ابن تیمیه»، «صفعات البرهان علىٰ صفحات العدوان»، «الإشفاق على أحکام الطلاق»، «بلوغ الأمانی فی سیره الإمام محمد الشیبانی»، «التحریر الوجیز فیما یبتغیه المستجیز»، «تأنیب الخطیب علىٰ ما ساقه فی ترجمه أبی حنیفه من الأکاذیب»، «إحقاق الحق بإبطال الباطل فی مغیث الخلق»، «تذهیب التاج اللجینی فی ترجمه البدر العینی»، «الإهتمام بترجمه ابن الهمام»، «الحاوی فی سیره الإمام الطحاوی»، «النکت الطریفه فی التحدث عن ردود ابن ابی شیبه علىٰ أبی حنیفه»، «لمحات النظر فی سیره الإمام زفر»، «الترهیب بنقد التأنیب»، «تقدمه نصب الرایه»، «تعلیق الغره المنیفه»، «تعلیق ودفع شبهه التشبیه لابن الجوزی»، «تعلیقات علىٰ ذیول طبقات الحفاظ الحسینی وابن فهد والسیوطی»، «تعلیق الإنتصار والترجیح للمذهب الصحیح لسبط ابن الجوزی»، «التعلیقات المهمه علىٰ شروط الائمه للمقدسی والحازمی»، «تعلیق الإنتقاء فی ثلاثه أئمه الفقهاء»، و نیز «مقالات الکوثری» که مجموعهای است از مضامین بلندپایهٴ علمی ایشان که به چاپ رسیده است که در آغاز آن مولانا محمدیوسف بنوری مقدمهای نوشته و بهترین روش را برای معرفی علامه کوثری به کار برده است. علمای دیگر مصر نیز احوال تفصیلی علامه را نقل کردهاند.
ایشان بینهایت مستغنی مزاج بود. شیخِ جامعه الأزهر، مصطفىٰ عبدالرزاق کوشید که ایشان در دانشگاه ازهر به تدریس حدیث، روایات قدیم را زنده کند و شیخ کوثری را برای انجام این خدمت آماده نماید؛ اما وی نپذیرفت.
علامه کوثری به سال ۱۳۷۱ هـ.ق. دارفانی را وداع گفت. رحمه الله تعالى رحمه واسعه ومتعنا بعلومه.
مقدمه انوارالباری/ ترجمه مولانا حسین پور