پیامبر اکرم صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ به صورت قانون کلی چند مسألهی مهم و با اهمیت را در این حدیث یادآور شدند که روی این چند مسئله مقداری صحبت میشود. ایشان صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: اساس و بنیاد اسلام بر پنج چیز بنا نهاده شده که این پنج چیز به منزلهی بنیاد ساختمان اسلامی هستند. همانطور که ما به هنگام ساختن منزل سعی میکنیم بنیادش را محکم کنیم، خصوصاً در این زمانه که زمین لرزهها ساختمانها را از بین میبرد، از این جهت مردم بر اساس دانش و فکر خود سعی میکنند پایههای آنها را محکم کنند؛ پس اسلام هم بنایی است که الله تعالىٰ میفرماید: «اُدْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَآفَّةً» [البقرة: ۲۰۸]؛ در اسلام کاملاً داخل شوید.
پس اساس و بنیاد اسلام بر پنج چیز نهاده شده است؛ چنانچه یکی از این پنج چیز از بین برود، آن مسلمانی درست نیست.
اولین ایمان است؛ تا زمانی که انسان ایمان نیاورد و مؤمن درست نباشد ولو اینکه تمام نیکیها را به جا بیاورد، تمام نیکیهایش به هدر میروند؛ لازماً ایمان باید پخته و کامل باشد. پس ایمان به چه میگویند؟ اوّل از هر چیز باید انسان این باور داشته باشیم که ما خالقی داریم که هم ما را آفریده و هم تمام کائنات و موجودات را آفریده است؛ و اینکه الله تعالىٰ دارای صفاتی همچون: مهربان، لطیف، کرم نواز، رازق، شافی، مُحیِی و مُمِیت است؛ قدرتش کامل است؛ هر چیزی را که اراده کند، میتواند انجام دهد و هیچ کس همچنین قدرتی جز الله ندارد و الله تعالىٰ ما را هم به همین خاطر آفریده است تا او را باور کنیم و بندگیاش را خالصانه و مخلصانه ادا کنیم؛ یعنی کسی را با او شریک قرار ندهیم، الله تعالىٰ همانگونه که خودْ یکتا و یگانه است، در صفات خویش هم بیهمتا و یگانه است. پس پیامبر صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ اساس مسلمانی را بر این نهاده است که: «شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلٰهَ إِلَّا اللهُ»؛ یعنی چنان کسی که لیاقت و شایستگی خدایی را داشته باشد، فقط ذات الله تعالىٰ است. غیر از خدا بقیه هر اندازه بالا باشند، به درجهی خدایی نمیرسند. به طور مثال پیامبر ما که از هر جهت و حیثیت بالاترین شخص است که کسی به درجهی ایشان نمیرسند، نه فرشتگان و نه پیامبران گذشته، باز هم مقامش از مقام الٰهی پایینتر است؛ بلکه خود افتخار میکردند که بندهی الله تعالىٰ است در حالیکه سرور و سردار کائنات بودند. بزرگترین پیامبران در مقام نبی اکرم صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ خود را پست و پایین میگرفتند. در روز قیامت که همه زیر آفتاب قرار میگیرند و زمین به زمینی گرم مبدّل میشود؛ «یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ» [إبراهیم: ۴۸]، و پیامبر اکرم صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ میفرمایند: در این روز خورشید بالای سر ما قرار میگیرد، حال آنکه الآن با مسافت بسیار طولانیای فاصله دارد، گرمایش را تحمل نمیکنیم؛ در حالیکه روز قیامت به اندازهی یک نیزه یا دو نیزه با ما فاصله دارد؛ از بس که گرمایش بینهایت است. پیامبر صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ میفرمایند: «مردم در عرق خود غرق میشوند»؛ آنچه که این گرما را عوض میکند، ایمان و عمل نیک است. در حدیث میآید: «در روز قیامت بعضیها تا شتالنگ و بعضیها تا زانو و بعضیها تا شکم و بعضیها تا دندانها در عرق خود غرقاند.» وقت زنده شدن و قیام از قبور همه به همین شکل (که ما در این مجلسیم) بلند میشوند.
کل بنی نوع بشر هم پدری دارد و ما در آن روز باید نزد ایشان برویم و به او بگوییم که برای ما فکری بردارد و به الله تعالىٰ بگوید که حساب و کتاب شروع شود؛ مثل اینکه خودمان در دادگاه قاضی منتظریم که هر چه زودتر محاکمه شروع شود. اما حضرت آدم و بابای ثانی حضرت نوح و حضرت ابراهیم و حضرت موسىٰ و حضرت عیسىٰ هر یکی عذر پیش میکنند که کار من نیست؛ این کار را همان شخصی میتواند انجام دهد که الله تعالىٰ دربارهاش میفرماید: «لِیَغْفِرَ لَكَ اللهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ» [الفتح: ۲]، انجام بدهد. وقتی نزد آنحضرت صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ میروند، ایشان اعلام آمادگی میکنند؛ معلوم میشود که مقام او نزد الله تعالىٰ بالاتر است. شب معراج که پیامبر صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ به عرش دعوت شده بود، الله تعالىٰ تمام کائنات را متوقف گردانیدند و حضرت جبرئیل تا آسمان هفتم با ایشان همراه بود و از آسمان هفتم به بعد نتوانست همراه ایشان برود. پیامبر صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ با وجود تمام این برتریای که دارد، خدا نیست. پس وقتی که ما میخواهیم مسلمانی ما کامل و پخته گردد، اوّلین وظیفهی ما«شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلٰهَ إِلَّا اللهُ» است و بعد از آن نسبت به پیامبری نبی کریم صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ گواهی بدهیم که از جانب الله تعالىٰ برای هدایت و راهنمایی بشر مأموریت یافته است: «وَأَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُه».
اما دومین ستون: «إِقَامِ الصَّلاَةِ» است؛ برپاداشتن نماز یکی از بنیادهای اسلام است. امروزه ما نسبت به نماز خیلی کوتاهی داریم؛ در حالی که نماز چنان وظیفهای است که در هیچ صورتی از ما ساقط نمیشود؛ البته ایام طفولیت چون عقل و فهم کار نمیکنند، مسؤولیت نماز هم بر ذمه لازم نمیشود، اما زمانی که بزرگتر شدند، بر آنها لازم میشود: «مُرُوا أَوْلَادَکُمْ بِالصَّلَاةِ وَهُمْ أَبْنَاءُ سَبْعِ سِنِینَ» [ابوداوود: ۴۹۵]؛ چون خودش نمیداند، باید پدر و مادر به فکر او باشند. همانگونه که در فکر نظافت ظاهری فرزند هستیم، باید در فکر نظافت باطنی او هم باشیم. «وَاضْرِبُوهُمْ عَلَیْهَا، وَهُمْ أَبْنَاءُ عَشْرٍ»؛ تا ترس شما در دلش بیفتد و نمازش را قضا نکند، درک نمیکند که ربی دارد، وظیفهای دارد، اما از ترس پدر و مادر میخواند. اما متأسفانه اولاد به جای خود، بسیاری از پدران نماز نمیخوانند؛ نمازهایشان قضا میشوند یا کاملاً بینمازاند و یا اگر میخوانند، معلوم نیست به چه صورتی میخوانند. امروزه برنامههای رسانهای هست که تا ساعت یازده و دوازده شب به طول میانجامد، کسی که اینها را نگاه میکند، از کجا برای نماز صبح بلند میشود؟! از این جهت است که پیامیر اکرم صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ از نشستن بعد از نماز عشاء نهی فرمودند؛ پیامبر صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: دو حصهی شب که گذشت، در حصه سوم الله تعالىٰ به آسمان اوّل تجلی میکند و میگوید: هست کسی که چیزی بخواهد؟ اما ما خوابیم.
به هر حال پیامبر صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ به این خاطر میگویند که از کودکی امر به نماز دهید تا به هنگام بزرگی عادت کند؛ ما از علماء و احادیث شنیدهایم که ما اینگونه نیستیم که میمیریم و همه چیز تمام میشود، بلکه پیامبر صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ میفرمایند: بعد از موت، برانگیختی وجود دارد، سؤال و جوابی و بهشت و دوزخی هست، راه رفتن به بهشت کدام است و نجات از جهنم کدام است؟ نماز در این خیلی دخل دارد؛ پیامبر صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ میفرمایند: «أَفْشُوا السَّلَامَ، وَأَطْعِمُوا الطَّعَامَ، وَصَلُّوا وَالنَّاسُ نِیَامٌ تَدْخُلُونَ الجَنَّةَ بِسَلَامٍ» [ترمذی: ۲۴۸۵]؛ با انجام این سه چیز وارد بهشت میشوید: اوّل اینکه تکبر را از خود دور کنیم و به یکدیگر سلام بدهیم؛ صحابه میفرمایند که ما همیشه میخواستیم جلوتر از پیامبر صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ سلام بدهیم، اما نتوانستیم پیشی بگیریم. سلام دادن را عام قرار بدهید چه کسی را میشناسید و چه نمیشناسید؛ البته به شرطی که مسلمان باشد. دومین امر «وَأَطْعِمُوا الطَّعَامَ»؛ امروزه نیازمندانی هستند که بنا به عللی که دارند، سؤال نمیکنند، از این جهت باید بررسی کنیم و اینها را دریابیم و سومین امر وقتی که مردم خوابند شما نماز بخوانید؛ برای قبول شدن دعا آخر شب بهترین وقت است: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» [غافر: ۶۰]؛ کجا الله تعالىٰ درب اجابت را از بندگانش بسته است که فقط باید فلان ملا و… دعا کند، بلکه میگوید: همه از من بخواهید، شما را میدهم. پس این سه چیز را هر که انجام دهد وارد جنت میشود.
در قرآن میآید: هنگامی که از اهل جهنم سؤال میشود چه چیزی شما را در جهنم وارد کرده است: «مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ ٭ قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ ٭ وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ» [المدثر: ۴۲-۴۴]؛ پس نماز نخواندن باعث دخول در جهنم میشود. شاید عموماً ما برای نماز آماده هستیم، اما به جماعت اهمیتی نمیدهیم؛ پس نمازی که به تنهایی میخوانیم هر کجا که باشد یک ثواب دارد اما نماز یکی است، ولی وقتی شما آن را در مسجد با امام بخوانید، یک نماز بیست و پنج نماز حساب میشود و هر عبادتی را که الله تعالىٰ کمترین ثوابی که بدهد، یک در عوض ده است؛ پیامبر صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ میفرمایند: اگر زنان و بچههای کوچک نمیبودند، خانههای کسانی را که در خانه نماز میخوانند و به مسجد نمیآیند، آتش میزدم.
پیامبر صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ میفرمایند: «الصَّلَاةُ عِمَادُ الدِّیْنِ» [کنز العمال: ۱۸۸۸۹]؛ ستون است که سقف را نگه میدارد، اگر ما میخواهیم دین ما سالم بماند، نماز ستون آن است؛ هر کس که نماز را برپا داشت، دین خود را نگه داشته است و هر کس که نماز را ترک کرده دین را از بین برده است.
پس سروران عزیز! نماز را اهمیت بدهید؛ خصوصا نماز جمعه که اگر جمعه بدون عذر ترک شود، الله تعالىٰ قلب تارک را مهر میزند.
* خطبهي جمعه (۲۹ شهريور ۱۳۹۲)