هدف بعثت نبی اکرم صلى الله علیه وسلم اين بود که دین مبین اسلام را در روی زمین غلبه دهند؛ ﴿هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ﴾؛ خداوند متعال جناب محمد صلی الله علیه و سلم را به این خاطر مبعوث فرموده و دین حق و هدایت را به او عنایت نموده بود که آن را بر کل ادیانِ پیاده شده بر روی زمین غالب سازد. بعضی از آن دینها ادیان آسمانی بودند که بنا به انحرافات و تحریفاتی شکل اصلی خود را از دست داده بودند و حکم منسوخیت به آنها داده شده بود، آنها کنار بروند و دینهای ساختگی خود مردم هم از بین بروند و دین بر حق ـ که دین مبین اسلام باشد ـ در دنیا غلبه پیدا کند.
در دنیایی که دار الاسباب قرار گرفته، خداوند متعال همهی کارها را به وسیلهی اسباب انجام دهد و از نظر سببهای ظاهری انتشار دادن یک دین کامل در کل زمین به وسیله یک نفر به ظاهر مشکل است، اگرچه از نظر قدرت الهی که اگر الله تعالی بخواهد بدون وسایل و اسباب هم یک کاری را میتواند انجام دهد، ولی الله تعالی چون دنیا را دار الاسباب قرار داده که هر مسببی بر سببش مترتب شود، اسباب باید به کار گرفته شوند. لهذا برای پیروز کردن یک دین و یا غالب در آوردن آیینی بر ادیان دیگر، الله تعالی همکارانی و همراهانی را برای هر پیغمبری مقرر کرده بود؛ حضرت عیسی علیهم الصلاه و السلام وقتی خواست دین مسیحیت را در دنیا پیاده کند و غالب بیاورد به مردم خطاب کرد: ﴿مَنْ أَنْصَاری إِلى اللهِ﴾ [حشر: ۱۳]. همچنین جناب محمد صلی الله علیه وسلم به این گونه امثال و مددکار به اعتبار انسانیت و بشریتش نیاز داشت؛ لذا آن حضرت صلی الله علیه وسلم مردم را دعوت داد که بیایند و با او همکاری کرده و او را همراهی نمایند تا بتواند این وظیفهاش را که غلبه دادن دین بر جهان بود، انجام دهد.
الله تعالی اعلام فرمود که این رسول را الله تعالی به خاطر غالب در آوردن دین مبین حق مبعوث کرده است؛ آن رسول که دین را غالب در میآورد، جناب محمد صلی الله علیه و سلم است با همراهانش.
بعثت جناب محمد مصطفیٰ صلی الله علیه وسلم و فرستاده شدن او از جانب الله تعالیٰ به خاطر پیروز ساختن دین مبین اسلام، وابسته به این بود که همکاران و همراهانش هم سِمَت مبعوثیت را از جانب الله تعالیٰ داشته باشند که امت محمدی مانند امتهای گذشته تنها پیرو خط پیامبر نبودند، بلکه همانطور که پیرو بودند، ماموریت هم داشتند که این دین را به دیگران رسانیده و وظیفهی بعثت پیامبر صلى الله علیه وسلم را انجام دهند.
الله تعالیٰ میفرماید: ﴿مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ﴾؛ آن پیامبری که به این خاطر مبعوث شده تا دین اسلام را در دنیا غلبه دهد، محمد صلی الله علیه وسلم است، اگر الله تعالیٰ در اینجا نام نبی اکرم صلی الله علیه و سلم را به صراحت نمیبُرد، امکان داشت یهود بگویند: آن پیامبرِ ما بوده است و مسیحیان بگویند: از آنِ ما بوده است. به این خاطر الله تعالیٰ نام صریح جناب محمد صلی الله علیه وسلم را به کار بود.
﴿وَالَّذِینَ مَعَهُ﴾؛ الله تعالی دو صفت برای همراهان آن حضرت صلی الله علیه وسلم ذکر فرموده است: یکی: ﴿أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ﴾، دوم: ﴿رُحَمَاء بَیْنَهُمْ﴾؛ آنهایی که در معیت جناب نبی کریم صلی الله علیه وسلم قرار گرفتهاند، اگر شدت و خشم و غضبی دارند، آن باید در میان بیگانگان پیاده شود و بر کفار اجرا گردد و با همدیگر رحم، عطوفت و نرمش داشته باشند.
بیایم روی این دو نکته بیندیشیم که آیا در میان مسلمانان امروز چنین چیزی وجود دارد یا خیر؟
اولاً آن جهاد اسلامی و غزوات دینی که در صدر اسلام وجود داشتند و اصحاب کرام بر حسب مقتضای جهاد اسلامی شدت و خشم و غضب خود را بر کفار اعمال میکردند، امروزه به علت اینکه وسایل جهاد و اسباب آن کاملاً از میان ما رفته است، شدت بر بیگانگان و خشم و غضب بر کفار از قلوب ما مفقود شده است. اما رحمانیت و مهربانیای که ما باید بین همدیگر داشته باشیم، آن را به برادرکشی و اذیت و آزار یکدیگر تبدیل کردهایم. این صفت در میان مسلمانان ـ به حیثیت مسلمانیت و اهل ایمان بودنشان ـ با مسلمانان متفاوت است.
این خونریزیها و قتل و غارتهایی که امروزه در بین مسلمانان دیده میشود، با مسلمانی ما مطابقت پیدا نمیکند. اگر واقعا این کارها را حلال بدانیم، خودمان از دایره ایمان خارج میشویم؛ اگر حرام بدانیم و باز مرتکب آن باشیم، پس بدانید که قرآن مجید این را برای بشر اعلام داشته است: ﴿وَمَن یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُّتَعَمِّداً فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِیهَا﴾؛ اگر شخصی، مسلمانی را قصداً بکشد، برای همیشه در جهنم باقی میماند.
جناب کریم صلی الله علیه وسلم حتی اشاره کردن به طرف مسلمان را به وسیله سلاح، حرام قرار داده است.
امروز در بین دو طائفه و گروههای مسلمانان این مسئله زیاد دیده میشود، بلکه بگوییم در بین آن دو گروهی که با همدیگر از نظر خویشاوندی نزدیکتر هستند، جنگ و خونریزی پیش میآید. آن صله رحمیای را که شرع مقدس اسلام آن را مهم دانسته است، نادیده گرفتهایم. در حدیث آمده است که نبی کریم صلی الله علیه وسلم میفرماید: «الله تعالی روزی که انسان را خلق کرد، ”خویشاوندی“ به صورت مجسمهای آمد و دست را به پاچهی عرش الهی زد و اعلام داشت: «هَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ بِکَ»، الله تعالیٰ گفت چه شده؟ گفت: یا الله! جای پناه من از اینکه تکه پاره شوم، همین است که من آمدهام. الله تعالی معاهدهای با ”خویشاوندی“ بست که: «آیا تو بر این راضی نیستی که اگر کسی تو را تکه پاره کند، من هم او را از رحمت خود قطع میکنم؟ هر کسی که تو را وصل کند، من نیز او را با رحمت خود وصل میکنم؟!» گفت: بله یا رب! [بخاری: ۴۸۳۰؛ مسلم: ۲۵۵۴]
امروزه ”خویشاوندی“ را در نظر نمیگیریم؛ عموزادگان و عمه زادگان بر همدیگر حمله میکنند، کشتار و خونریزیها پیش میآید؛ گویا ما داریم بر خلاف آن دستور و معاهدهای که الله تعالی با ”خویشاوندی“ بسته است، قدم برمیداریم.
﴿رُحَمَاء بَیْنَهُمْ﴾ بودن صحابهی کرام را قرآن به خاطر این ذکر کرده که من و شما از آنها پیروی کنیم و به اخلاق آنان اهتمام بورزیم. بیاییم اوصاف اصحاب پیغمبر صلی الله علیه وسلم را در خود پیاده کنیم و به همان گونهای که آنان زندگی خود را گذراندند، ما هم زندگی خود را بگذرانیم. همان طوری که آنها به خاطر نشر دین جان و مال خود را فدا کردند، سفرها نمودند، جهادها کردند؛ همان چیزها باید در میان ما باشد، نه اینکه بیایم با همدیگر درگیر شویم و بین خودمان خونریزی و برادرکشی به وجود آوریم.
﴿تَرَاهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّنَ اللهِ وَرِضْوَاناً﴾؛ صفت بعدی این است که در عبادات، بندگیها و اطاعتها در حالت قیام، رکوع، سجده و عبادت پیرو دستورات الهی باشیم و رضایت او را بجوییم.
خطبهي جمعه: ۳/ ۱۱/ ۱۳۹۳، مسجد جامع الخليل خاش