اساس و بنياد هر دين و آييني در حقيقت همان تربيت صحيح مادر است كه به فرزندان خود نشان ميدهد. همانطور كه قشر مردان نياز به دريافت مسائل ديني دارند، صنف زنان نيز همان نياز را براي دريافت دين و ايمان دارند؛ اما مهمتر اين است كه فرزندان از بدو تولد تحت تربيت و پرورش مادر قرار گيرند؛ اگر مادران، مسائل ديني و احكام اسلامي را درست و صحيح به ياد داشته باشند، از آغاز تعليم حرفشناسي به فرزندان خود همان كلمات و سخناني را ياد ميدهند كه به نفع دنيا و آخرتشان باشد و اگر خداي نخواسته، تربيت مادر نادرست در بيايد، همان خرافاتي را كه خود به ياد دارد، همان را هم به فرزندانش نشان ميدهد.
بنابراين اميد ما از دختران و خواهرانمان نيز همين است كه احكام اسلامي و مسائل ديني را درست ياد بگيرند، ايمان و عقيدهي خود را پخته كنند، اخلاق اسلامي را بياموزند و نسل خود را، چه پسر، چه دختر كه در آينده مربي و پرورش دهندهي آنان قرار ميگيرند، ديندار بار آورند. اگر فردي، ديگري را درست تربيت كند، تا زماني كه تربيت او نسل به نسل به پيش برود، ثوابها به شخص اوّل ميرسند. پيامبر خدا ـ صلى الله عليه وسلم ـ ميفرمايند: هرگاه انسان وفات كند، برنامههاي عملي و پروندههاي اعمال و كردار او پيچيده و كنار گذاشته ميشوند؛ گويا بايگاني ميگردند و عملي در پروندهي او ثبت نميشود، اما سه نفر به گونهاي هستند كه با وجودي كه از اين دنيا ميروند، ولي ثواب در اعمالنامهي آنها هنوز ثبت ميگردد: از آن جمله يكي همان كسي است كه علم دين را به مردم تعليم دهد و اين سلسلهي تعليم باقي بماند، پس تا زماني كه اين سلسله برقرار است، به همان شخص اوّلي كه اين حركت را ايجاد و پياده كرده است، در دفتر او اعمال ثبت ميشوند. [مسلم: ۱۶۳۱]
اگر كسي ديگري را كيفيت نماز، روزه، صدقه و زكات نشان دهد و او به ديگران بياموزد، سلسلهوار براي همان شخص اوّل ثواب ثبت ميگردد.
من در خدمت دختران خود عرض ميكنم كه آنها اعمال ويژهي زنانه و اخلاق خوبي را كه از ازواج مطهرات پيامبر خدا ـ صلى الله عليه وسلم ـ به آنها تعليم داده ميشود، عفت و پاكدامني، حجاب و ستر، حوصله و بردباري، اطاعت و فرمانبرداري همسران را درست ياد بگيرند و بر آنها درست عمل كنند. نبي اكرم ـ صلى الله عليه وسلم ـ همان طوري كه پيامبر مردان بود و مردان را از تعاليم و احكام اسلامي آگاه ميكرد، زنان را هم به همان كيفيت تربيت ميداد و حتى روزي زني در خدمت پيامبر ـ صلى الله عليه وسلم ـ آمد و عرض كرد: يا رسول الله! بيشتر وقت شما را مردان گرفتهاند و در مجلس شما در اوقاتي حاضر ميشوند كه ما نميتوانيم حاضر شويم؛ «اِجْعَلْ لَنَا يَوْماً» [بخاري: ۱۲۴۹]؛ براي ما روزي را مقرر كن كه در خدمت شما حاضر شويم و شما احكام و مسائل ديني را به ما ياد دهيد. آنحضرت ـ صلى الله عليه وسلم ـ بر حسب تقاضاي آن زنان برايشان روزي را مقرر كرد، هفتهاي يك بار ـ كم و بيش ـ جمع ميشدند و رسول اكرم ـ صلى الله عليه وسلم ـ مسائل ديني را به آنان تعليم ميداد. راوي ميگويد: در آن روزي كه ما در محضر آنحضرت ـ صلى الله عليه وسلم ـ حاضر شديم، آنحضرت ـ صلى الله عليه وسلم ـ فرمود: هر زني كه او سه فرزند از خود را در ايام طفوليت از دست دهد و به بارگاه الٰهي برود، اينها براي او پردهاي از آتش عذاب الٰهي قرار ميگيرند. زني پرسيد: يا رسول الله! اگر كسي دو فرزند داشت، چگونه است؟ آن حضرت ـ صلى الله عليه وسلم ـ فرمود: آن مادري كه دو فرزند از دست داده و داغديده شده است، آن دو فرزند هم حجابي از آتش جهنم قرار ميگيرند. زني ديگر پرسيد: يا رسول الله! اگر يكي داشته باشد، باز هم رسول خدا ـ صلى الله عليه وسلم ـ خوشخبري و به او مژده داد. در بعضي از روايات ميآيد كه حضرت عايشه صديقه ـ رضي الله عنها ـ كه فرزند نداشت، آهي كشيد و عرض كرد: يا رسول الله! اگر كسي فرزندي نداشته باشد؟ رسول الله ـ صلى الله عليه وسلم ـ فرمود: اگر وي به ياد رفتن من از اين دنيا بيفتد و فراغ و جدايي مرا از خود موجب تأسف و حسرت خود قرار دهد، من برايش حجابي از آتش جهنم قرار ميگيرم. نسبت به اين، آن مقداري كه حضرت عايشه صديقه اظهار مسرت و خشنودي كرد، بقيهي زنان عقب ماندند.
به هر حال، حضرت امام بخاري ـ رحمة الله عليه ـ در كتاب صحيح خود بابي منعقد كرده و در همين مسائل بحث ميكند كه مقرر كردن اوقات و رسيدن به موعظه و نصحيت زنان مناسب است كه برنامهريزي كرده شود. اميدواريم وقتي كه خواهران و دختران ما خود تعليم يافته باشند و از احكام اسلامي كاملاً آگهي پيدا كنند، بهتر بتوانند به صنف و همجنسان خود برسند، مخصوصاً مسائل ويژهاي را كه به آنان تعلق دارد، بهتر ميتوانند با توضيح و تشريح بيشتري به يكديگر تعليم دهند.
معلمان مرد كه پشت پرده تدريس ميكنند، باعث رعايت حجاب ميشود و قرآن هم به همين حجاب دستور ميدهد و حضرت عايشه صديقه ـ رضي الله عنها ـ خود بزرگترين معلم از اصحاب پيامبر خدا ـ صلى الله عليه وسلم ـ قرار گرفت، در اتاقي كه خود نشسته بود، پرده زده بود و مردان پشت پرده ميآمدند و از وي تعليم ميگرفتند، احاديث رسول خدا ـ صلى الله عليه وسلم ـ را ياد ميگرفتند؛ ايشان به عنوان يك معلم بزرگي در ميان آنان مطرح شده بود. بعضي مسائل كه وي آگهي نداشت، به اصحاب ديگر حواله ميداد و در بسياري از مسائل ميفرمود كه به نزد حضرت علي ـ كرَّم الله وجهه ـ برويد كه ايشان اين مسائل را بهتر از من ميدانند.
به هر حال، اين روش كه پرده در ميان باشد و استاد مرد يا استاد زن پشت پرده قرار بگيرند و صنف مخالف خود را از مسائل ديني آگاه كنند در حقيقت اين همان روشي است كه حضرت عايشه صديقه ـ رضي الله عنها ـ بعد از وفات رسول اكرم ـ صلى الله عليه وسلم ـ براي خود اختيار كرده بود. در زمان حيات پيامبر اكرم ـ صلى الله عليه وسلم ـ وقتي كه شخص ايشان براي تعليم زنان برنامهريزي نمود، آن هم پشت پرده بود؛ حتى باري زني نامهاي به جناب نبي اكرم ـ صلى الله عليه وسلم ـ از پشت پرده تقديم داشت، انگشتان آن زن نمايان گرديدند و چون آرايشي را كه مناسب است تا زنان براي همسران خود داشته باشند، نداشت، آنحضرت ـ صلى الله عليه وسلم ـ او را متنبه فرمود؛ البته شرط اين است كه استادِ زن يا مرد، وقتي كه جنس مخالف خود را تعليم و تعلم ميكند، با رعايت پرده باشد و دست به دست يكديگر نرسد؛ حضرت عايشه صديقه ـ رضي الله عنها ـ ميفرمايد: «مَا مَسَّتْ يَدُ رَسُولِ اللهِ ـ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ـ يَدَ امْرَأَةٍ قَطُّ» [بخاري: ۵۲۸۸]؛ هرگز دست پيامبر به دست بيگانهاي نرسيد. با وجودي كه پيامبر خدا صلى الله عليه وسلم پدر روحاني همهي امت بود كه خداوند متعال ميفرمايد: ﴿النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِيْنَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ﴾ [الأحزاب: ۶]، پيامبر خدا به همهي اهل ايمان چه مرد چه زن از خودشان نزديكتر است و همسران ايشان مادران همهي مؤمنات و مؤمنيناند. از آنجايي است كه پيامبر اكرم ـ صلى الله عليه وسلم ـ پدر روحاني همهي امت است، اما پدر روحاني بودن تا پدر نسبي بودن تفاوت دارد، پدر روحاني ميتواند از هر نظر براي تربيت اولاد روحاني خود درست برنامهريزي و اقدام كند و در تعليم و تعلم آنان كوتاهي نكند، اما شريعت اجازه نميدهد كه پدر روحاني با دختر روحانياش كنار هم قرار گيرند يا ملاقاتي بدون پرده انجام گيرد. روحانيت چيزي است كه از پشت پرده هم تأثيرات خود را به جا ميگذارد.
سخنراني ايراد شده در مكتب أم أبيها كرتان، هرمزگان ۶/ ۱۲/ ۹۲ •