سحر و گناه آن

«وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّیَاطِینُ عَلَىٰ مُلْکِ سُلَیْمَانَ وَمَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَلٰکِنَّ الشَّیَاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَىٰ الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّىٰ یَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللهِ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلَا یَنْفَعُهُمْ» [البقرة: ۱۰۲] 

در حدیثی آمده که پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: «المُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ المُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَیَدِهِ» [بخاری: ۱۰]؛ پیش آمدن ناراحتی و اذیتی از یکی به دیگری عمل درندگان است؛ اما با وجود درندگی‌ها، خداوند این شعور را به آن‌ها داده است که یکدیگر را پاره پاره نمی‌کنند شیر و ببر و روباه و… که صفت درندگی دارند به هم حمله می‌کنند اما یکدیگر را پاره پاره نمی‌کنند؛ جایی گوسفندی یا شتری و… را گاهی مورد تعرض قرار می‌دهند وآن‌ها را شکار می‌کنند و می‌خورند. اما برعکس اگر انسان صفت درندگی را بردارد از حیوانات چند درجه‌ای بالاتر هم می‌رود؛ مثلاً به جای این‌که در پی از بین بردن آن درنده‌ای باشد که به انسان ضرر و زیان می‌رساند، در پی کُشتن برادران انسانی خود قرار می‌گیرد.

اگر صفت مسلمانی به طور کامل در ما اثر می‌گذاشت، ما باید طوری رفتار می‌کردیم که انسان‌های دیگر صحیح و سالم می‌ماندند، اما ما گاهی به وسیله‌ی زبان یا اعضای دیگر خود ناراحتی و اذیت و آزار به بندگان دیگر می‌رسانیم. از این جهت است که پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ما را مورد خطاب قرار می‌دهند که این راه مسلمانی نیست: «المُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ المُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَیَدِهِ»؛ گویا چنین فهمیده می‌شود که کسی که دیگران از دست او در امان نباشند، مسلمان گفته نمی‌شود؛ از این جهت از حیوانات بدتر می‌شود. الله تعالىٰ در روز قیامت دیگر حیوانات را که زنده می‌کند، بعد از حساب و کتاب می‌فرماید: «کونوا ترابا». ولی انسان‌ها و جنّات بنابر آن عمل‌کردی که در این دنیا انجام داده‌اند، به خاطر رسیدن به آن عمل‌کرد زنده نگه داشته می‌شوند. اگر عملکرد ما مورد رضایت الله قرار گرفته و به نفع ما بوده الله تعالىٰ ما را پاداش خواهد داد، ورنه سزا و جزای عمل بد خود را در می‌یابیم.

یکی از آن ضررهایی شخصی می‌خواهد به حریف خود ضربه‌ای وارد کند، این است که او را با تفنگ می‌کشد که این عمل‌کرد افراد سنگدل است که قرآن می‌فرماید: «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذٰلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللهِ» [البقرة: ۷۴]؛ سنگ‌ها بر اثر پیش‌آمدها به سه صورت تغییر می‌کنند: یکی آن‌که تَرَک برمی‌دارد و از آن آب بیرون می‌شود، بعضی آن‌که می‌شکند و پایین می‌آید و… ولی دلهای برخی مسلمانان از این بدتر است! الله تعالىٰ بر سر قوم بنی اسرائیل قانونی مقرر نمود که اگر از دست شما قتلی پیش بیاید، گناه قتل کل انسان‌ها چه‌قدر است، قاتل به همان اندازه گنه‌کار می‌شود: «فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا» [المائدة: ۳۲].

اما بعضی از مردم به راه کشتار یا توانایی ندارند یا می‌خواهند که قاتل بودن خود را زیر پرده قرار داده، راه‌های دیگری انتخاب می‌کنند؛ گاهی در غذای یکی سم می‌ریزند و یکی دیگر از این راه‌ها این است که سحر و جادو را به کار می‌گیرند. حضرت شاه ولی الله دهلوی در کتاب خود “حجة الله البالغة” راه‌های اذیت‌رسانی مسلمانان به یکدیگر را بدین شکل بیان می‌کند که گاهی در میان زن و مردی اختلاف می‌اندازند، گاهی در اثر این سحر یک جن کافری در بدن شخص می‌رود و او را بیمار جلوه می‌دهند و بالاخره به مرگ خاتمه می‌یابد و بیشتر زنان مسن و بعضی از جوانان به این راه‌ها می‌روند.

الله تعالىٰ در قرآن مجید مذمت و نکوهش سحر را بیان می‌کنند؛ حضرت سلیمان زمانی‌که به پادشاهی و پیامبری رسید، در آن زمان سحر و جادو رواج گرفته بود و الله تعالىٰ به ایشان مأموریت داده بودند که مواد سحری را کنترل کند و آن‌ها را از دست‌رس مردم خارج کند. چنان‌که بیان می‌کنند که تمام نوشته‌هایی را که از آن‌ها برای سحر استفاده می‌شد، جمع کرده و آن‌ها را زیر تخت خود در زمین دفن نمود. بعد از وفات ایشان شیطان به مردم تلقین کردند که علت این‌که حضرت سلیمان بر تمام دنیا حکومت کرد، این بوده که سحر انجام داده است و این امور سحری زیر کرسی او پنهان هستند.

در این زمان بسیاری از هندوها و ذکری‌ها این عمل را به کار می‌گیرند و بعضی از ملاهای فریب خورده هم چنین کاری انجام می‌دهند؛ این هم در حقیقت ضرر رسانی به مردم است. یک نوع سحر، کفر محض است و نوع دیگر آن است که گرچه به درجه‌ی کفر نمی‌رساند؛ اما مانند قتل و زنا از گناهان کبیره است؛ الله تعالىٰ در این باره می‌فرماید: «وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّیَاطِینُ عَلَى مُلْکِ سُلَیْمَانَ»؛ الله تعالىٰ آن‌چه را که شیطان در دل آن‌ها انداخته بود که نعوذ بالله حضرت سلیمان ساحر بوده، رد می‌کند: «وَمَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَلٰکِنَّ الشَّیَاطِینَ کَفَرُوا»؛ سلیمان این کار را نکرد، پس چه کسی این عمل را در دنیا منتشر کرد؟ «وَلٰکِنَّ الشَّیَاطِینَ کَفَرُوا»؛ شیاطین سرکش این کفر را مرتکب شدند. کفرشان چه بود؟ «یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ»؛ سحر را به مردم تعلیم دادند و کارهای خود را به این وسیله پیش بردند.

عملکرد سحر کفر است هم ساحر و هم کسی که نزد او می‌رود کافراند؛ اما از سادگی از یک طرف خود را مسلمان معرفی می‌کنیم و از جهتی نا آگاهانه به کفر می‌رویم؛ اثر کفر را الله تعالىٰ بیان می‌کند: «یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ»، که روزمرّه این وضعیت را مشاهده می‌کنیم. این تعویذ دهندگان به جای این‌که راه خدا را بگیرند، راه شیطان را گرفته‌اند. سادگی مردم از حد گذشته است؛ به جای این‌که نزد ملایی بروند تا مسأله‌ای شرعی یاد بگیرند و… نزد ملاهایی می‌روند که به دم و تعویذ شهرت دارند! البته اگر کسی بیماری و… دارد و آن ملا از آیات و احادیث استفاده می‌کند، درست است؛ اما در غیر این صورت‌ این‌ها اعمالی هستند که ما را به تباهی می‌کشانند.

سحر کاری بس خطرناک است که ایمان انسان را از بین می‌برد و مسلمانی انسان را نابود می‌کند؛ لذا شما عزیزان محترم که این مسائل را می‌شنوید به خانواده‌های خود توصیه کنید که جهت تعویذ به نزد هر کس نروند؛ زیرا باعث کفر آن‌ها می‌شود، اگر احیاناً برای بیماری نیاز به تعویذی شد، نزد شخصی باتقوا و متدین برویم.

استفاده کردن از کتاب‌هایی همچون “کنز الحسین” که مملو از امور شرکی و ناجایزاند، درست نیست؛ می‌توانید از کتاب حضرت صاحب (مولانا عبدالواحد رحمه الله) که مولانا عبدالحکیم‌ (سیدزاده) آن را به نام داروخانه‌ی معنوی انتشار داده است، استفاده کنید.

اگر ما می‌خواهیم رضایت الٰهی را کسب کنیم، باید راه اسلام را بگیریم. الله تعالىٰ می‌فرماید: «وَمَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَلٰکِنَّ الشَّیَاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَىٰ الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ»؛ الله تعالىٰ برای این‌که فرق و امتیازی بین سحر و معجزه نشان بدهد، دو فرشته را به صورت حَکم فرستاد تا بیان کنند که معجزه چیزی دیگر است و سحر چیزی دیگر. معجزه آن است که پیامبر بدون به کارگیری اسباب ظاهری عملی را انجام دهد که از توان دیگران خارج باشد؛ اما سحر چیزی است که اسبابی به صورت پنهانی به کار گرفته می‌شود. این را الله تعالىٰ رد می‌کند.

پس سروران عزیز! سعی کنیم که ایمان خود را حفاظت نماییم و آن را به خاطر دنیا از دست ندهیم، فکر کنیم که چه ضرر بزرگی به سبب این عمل متوجه ما می‌شود؛ ما و شما باید مسلمانی خود را حفظ کنیم و به حیثیت مسلمانی خود باعث اذیت مسلمانی دیگر قرار نگیریم و ایمان خود را سالم نگه داریم.

* خطبه‌ي جمعه (۵/ ۷ /۱۳۹۲)

همچنین ببینید

در جمع طلاب و علمای خواف: شهیدی با گریه بر نمی‌گردد، بکوشید تا شهیدی‌ها پدید آید

شیخ الحدیث مولانا سید محمد یوسف حسین‌پور، مدیر عین العلوم گُشت و دبیر کل شورای …