«لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»؛ مطلبی را که میخواستم در محضر شما ارائه بدهم مطلبی بسیار پر ارزش و پر محتواست؛ الله تعالى ـ جل شأنه و عم نواله ـ با بعثت نبی آخر الزمان صلى الله علیه وسلم و با نازل کردن قران مجید جامعترین کتاب آسمانی و سپس با تربیت دادن نابغههایی در روزگار، که تقریباً از بدو آفرینش گرفته تا قیامت اگر دقیق بررسی بکنیم جز انبیاء ـ علیهم الصلاة و السلام ـ کسانی دیگر به چنین نبوغی و شایستگیای و به چنین لیاقتی دست نیافتهاند، بندگان خودش را مورد تفقد و نوازش قرار داد.
این یک امر اجماعی است که همهی امت مسلمه بر آن اتفاق نظر دارند که شخصیتی بالاتر و کاملتر از جناب محمّد رسول الله صلى الله علیه وسلم از بدو آفرینش بشر تا قیامت، نه در گذشته آمده است و نه در آینده خواهد آمد. تمام آن کمالاتی، تمام آن شایستگیهایی، ارزشهایی که برای یک فرد مخلوق امکان داشته باشد همهی آنها در ذات پر برکت محمّد رسول الله صلى الله علیه وسلم وجود دارند، هیچ گونه کمبودی در ذات مبارکش از هیچ بعدی وجود ندارد، یقیناً شاعر رسول الله صلى الله علیه وسلم، حضرت حسان بن ثابت رضی الله عنه به شمهای از این کمالات پی برده بود که چنین میگوید:
وَأَحْسَنَ مِنْكَ لَمْ تَرَ قَطُّ عَیْنِی /٭/ وَأَجْمَلَ مِنْكَ لَمْ تَلِدْ النِّسَاءُ
حَسینتر از تو ای محمّد صلى الله علیه وسلم! زیباتر و جمیلتر از تو چشمم ندیده و شایستهتر از تو هم زنی بچهای نزائیده است.
خُلِقْتَ مُبَرَّأً مِنْ کُلِّ عَیْبٍ /٭/ کَأَنَّكَ قَدْ خُلِقْتَ کَمَا تَشَاءُ
که از همهی کمبودها، از همهی نقایض و از همهی عیوب پاک و مبرا آفریده شدهای گویا طوری آفریده شدهای که دلت خواسته؛ بر حسب دلبخواهت آفریده شدهای. شاعر فارسی زبانی باز هم این مطلب را چنین بیان میدارد که:
مادر گیتی نزاده چون تو فرزندی دگر /٭/ دیدهی عالم ندیده هم چو تو حسن اللقاء
عارف بالله، سعدی شیرازی ـ رحمه الله ـ این مطلب را چنین بیان میدارد که:
/لاَ یُمْکِنُ الثَّنَاءُ کَمَا کَانَ حَقُّهُ/
مدح و ستایش رسول خدا صلى الله علیه وسلم آن چنان که در خور ذات مبارک او باشد، امکان پذیر نیست؛ بیشتر ما هم نمیتوانیم جلو برویم فقط این قدر میتوانیم بگوئیم:
/بعد از خدا بزرگ توئی قصه مختصر/
در احادیث آمده است که نمایندگان خداوند جل جلاله در روی زمین که انبیاء ـ علیهم الصلاة و السلام ـ باشند از آدم گرفته تا حضرت عیسی ـ علیهم الصلاة و السلام ـ که هر یکی به جای خودش فضیلت والایی دارد، کمالات نبوّت در وجود آنها است، امّا همهی آنان زیر پرچم نبوّت رسول اکرم صلى الله علیه وسلم قرار میگیرند. برای این که منقبت رسول خدا صلى الله علیه وسلم را خداوند جل جلاله بالا ببرد و به جهانیان نشان بدهد در شب معراج، سیر ملکوتی، معراج افلاکی را خداوند متعال جل جلاله نصیب ایشان فرمود و در هر آسمانی که قدم میگذاشت علاوه از آن استقبالی که ملائکهی ساکنین آسمانها از ایشان به جا میآوردند، استقبال گرمی را ارواح انبیاء ـ علیهم الصلاة و السلام ـ انجام دادند. در هر طبقهای هر پیغمبری که با ایشان برخورد میکرد، مرحبا بالنبی الصالح، و الابن الصالح، و الاخ الصالح؛ این گونه کلمات در شان آن حضرت صلى الله علیه وسلم به کار برده میشد و به هنگام برگشت از این سیر ملکوتیت ارواح همهی انبیاء ـ علیهم الصلاة و السلام ـ که در اعلی علیین قرار گرفته بودند، جهت بدرقهی آن حضرت صلى الله علیه وسلم تا بیت المقدس به زمین تشریف آوردند و به جناب نبی اکرم صلى الله علیه وسلم دستور رسید که امام گروه انبیاء ـ علیهم الصلاة و السلام ـ باشند و همهی انبیاء ـ علیهم الصلاة و السلام ـ به عنوان مقتدی پشت سر او اقتدا نمودند و از آن جا به جهان اعلام گشت که محمّد مصطفی صلى الله علیه وسلم امام الانبیاست. رسول خدا صلى الله علیه وسلم میفرمایند: «آدَمُ فَمَنْ دُونَهُ تَحْتَ لِوَائِی وَلَا فَخْرَ» [مسند أحمد: ۲۵۴۶؛ سنن ترمذی: ۳۱۴۸]؛ که از آدم گرفته تا بعدیها همهی شان زیر پرچم من قرار میگیرند و این را من فقط برای اظهار نعمت میگویم نه اینکه ـ نعوذ بالله ـ بنازم و غروری و تکبری از خود نشان بدهم.
به هر حال مقولهی معروفی داریم که عربها میگویند: «کل إناء یترشح بما فیه»؛ از کوزه همان برون تراود که در اوست.
وقتی که خداوند متعال جل جلاله خواست که همهی کمالات انسانی و پیامبری را در وجود مبارک آن حضرت صلى الله علیه وسلم جمع بفرمایند، سلسلهی نبوت را بر ایشان ختم فرمودند و لقب «خاتم النبیین» به او داده شد: «مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ وَلَکِنْ رَسُولَ اللهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ» [أحزاب: ۴۰].
ما و شما در ماهی قرار گرفتهایم که ماه میلاد النبّی هست، ۱۴۰۰ سال قبل در چنین ماهی نوزادی پا به عرصهی وجود نهاد که بعد از چهل سال به لقب «نبّی آخرالزمان» مفتخر گردید؛ به مقام محبوبیت خدا جل جلاله رسید؛ به آنجایی رسید که دنیای امروزی ما نمیتواند نظیر و مثیلی از غلامان او را در جهان نشان دهد چه رسد به شخصیت خودش صلى الله علیه وسلم!.
امروز بنا به روایتی، دوازدهم ربیع الاول بوده، روز میلاد النبّی؛ و این روزیست که ما باید بر این روز چون موجد زمان تولد آنحضرت صلى الله علیه وسلم بوده، به این روز قدر و قیمت بدهیم، ارزش قائل باشیم. اختلافات تاریخی هست که آیا ولادت آن حضرت صلى الله علیه وسلم در دوازدهم بوده یا در نهم بوده یا یکم بوده یا در هفدهم بوده، روایات مختلفی وجود دارد؛ مشهور بین اهل سنّت همین است که آن حضرت صلى الله علیه وسلم به روز دوشنبه به تاریخ دوازدهم چشم به جهان گشود. در حقیقت تاریخ تولد نوزادی زمانی در دنیا ارزش پیدا میکند که آن نوزاد مراحل طفولیت، نوجوانی و جوانی را بگذراند و به معیار کمالاتی دست بیابد، ورنه در بدو امر که یک نوزادی متولد میشود، مردم فکر نمیکنند که این چه روزی است و این بچه در آینده چه شخصیتی میتواند باشد؟ امّا پس از این که کمالاتی از آن شخصیت مشاهده بشود، آن وقت مردم متوجه میشوند. لذا محبوبیت رسول خدا صلى الله علیه وسلم بنا به آن کمالاتی است که از ایشان بعد از رسیدن به مقام پیامبری مشاهده گردیدند و بالا رفتن منقبت ایشان هم به آن بعثتی است که خداوند متعال جل جلاله به وسیلهی آن بعثت، بر مردم جهان نوازش نمود و آنها را مورد ترحّم قرار داد؛ از اینجاست که قرآن میفرماید: «لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا» [آل عمران: ۱۶۴].
وقتی خدا خواست که این جهانِ از بین رفته را به شاهراه هدایت، از منجلاب گمراهی و ظلالت برهانند، این پیامبر خودش را از مجموعهی بشریت منتخب فرمود و برای این امر مقررش نمود و سپس برای این که این دین او خاتم الادیان هست، کتاب او خاتم الکتب هست، پیامبری بر او خاتمه یافته؛ او تا قیام قیامت پیامبر جهانیان باقی بمانند و از طرفی به مقتضای بشریت جهان را الوداع بگویند و عمر طولانی هزار و دو هزار سال کم و بیش نیابند؛ الله تعالی از میان بندگان خودش گروهی را انتخاب فرمود، به عنوان شاگردان مکتب رسول خدا صلى الله علیه وسلم؛ و ظرف بیست و سه سال در این مکتب پرورش یافتند، تزکیه یافتند، علم حاصل کردند و استادان دنیا قرار گرفتند. لذا در مقام ستایشِ آنحضرت صلى الله علیه وسلم قرآن مجید وقتی که هدف بعثت آن حضرت صلى الله علیه وسلم را بیان میفرمایند که: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» [توبة: ۳۳]، میفرمایند که این هدف توسط چه کسانی در دنیا برآوده شود؟ میفرمایند: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ وَالَّذِیْنَ مَعَهُ» [فتح: ۲۹].
پس اگر کمی سر را به گریبان فرو ببریم و بیندیشیم که اگر شخصیتی بسیار بسیار ارزشمند باشد، با کمال با شایستگی و لیاقت؛ باز هم کل شاگردان او بیایند و در میدان امتحان مردود و رفوزه در بیایند؟ بازهم میتوانیم نسبت به این استاد و نسبت به این عالم بگوئیم که این شایسته بود؟ یک سؤالیست، جوابش چطور است؟ استاد ضعیف میتواند شاگرد ضعیفی پرورش بدهد؟
خاطرهای از حضرت مولانا عبدالعزیز ـ رحمه الله ـ یاد دارم که یک باری در محفل او و در مجلس او نسبت به نواقص علما بحث شد، ایشان به من خطاب کرد و (به زبان بلوچی) گفت: “چہ بوڈېت کہ اِز شما رشکې جُوان بۏت.” یعنی؛ ببینید شپش چقدر بزرگ باشد، تخم او به اندازهی بزرگی آن شپش در میآید؛ که آن تخم را به بلوچی رشک میگویند و خود شپش را بۏڈ. یعنی؛ به اندازهی شخصیت استاد، شاگرد خوب میشود. چون ما ناقص بودیم به نقص ما اشاره فرمود که شما چه لیاقت و شایستگیای دارید تا از شما شاگردی درست در بیاید، واقعتا الان ما میبینیم که نقص ما، کمبود ما کلاّ در شاگردها تاثیر به جا گذاشته.
پیامبر اکرم صلى الله علیه وسلم آن شخصیتی است که ما همه (کل فرق و جامعه اسلامی) عقیده داریم که از آن بالاترین شخصی، از او ماهرترین شخصی، از او متخصصترین فردی از روز پیدایش دنیا تا امروز، و تا قیامت نیامده و نخواهد آمد. پس آیا این استاد، شاگردانش این طوری میتوانند باشند که همه مردود شوند؟! همه رفوزه شوند؟!
جواب چیه؟
ـ امکان ندارد.
امّا بیاییم و این یک کلمه را هم بررسی بکنیم که برادران میگویند: که بعد از وفات پیغمبر اکرم صلى الله علیه وسلم همهی این شاگردان مرتد شدند جز چهار نفر!.
خاطرهی بسیار عجیبی حضرت مولانا عبدالعزیز ـ رحمه الله ـ بیان فرمود؛ گفت: من از مکه حج کرده بودم و بر میگشتم. اتفاقا راه گذرم به عراق شد، آمدم نجف اشرف، کربلا، بغداد. و تقریبا این برادران در آن جا حوزههای علمیه بسیار بزرگی دارند. آیات غطامشان در آن جا نسبت به پرورش حجج و آیات زحمت میکشند. حضرت مولانا ـ رحمه الله ـ فرمود: من با تمام آن آیات ملاقاتهای خصوصی کردم که در آن زمان امام خمینی هم در آن جا بود، پیش آیت الله خوئی یا کسی دیگر؛ من آخر رفتم همه را که بازدید کردم، از ایشان پرسیدم که حضرت! در این حوزههایی که شما این جا دارید و طلاب تربیت میکنید به نظر شما چند درصد این طلاب شما کامل و پیروز در میآیند؟
او گفت: در فلان حوزه این قدر درصد؛ در فلان حوزه این قدر درصد، در فلان حوزه این قدر درصد، یعنی هفتاد درصد، هشتاد درصد، پنجاه درصد، شصت درصد طلبه ارزشمند در میآیند.
پس مولانا ـ رحمه الله ـ فرمودند که من گفتم: آیت الله! چه طور شد که شاگردان شما هفتاد درصد، شصت درصد پیروز میشوند و شاگردان مکتب رسول خدا صلى الله علیه وسلم ده درصد هم پیروز نشدند؟ آیا لیاقت شما بالاتر بود با لیاقت ایشان؟! شخصیت شما بالاتر است یا شخصیت وی ؟! …
مطلب این است که به اندازهی تبحّر و تخصصی که استاد دارد، شاگردش باید در همان اندازه لیاقت به دست بیاورد و در میدان در بیاید. از این جاست که ما میگوئیم اصحاب پیغمبر خدا صلى الله علیه وسلم از همهی افراد بشر به جز انبیاء ـ علیهم الصلاة و السلام ـ بافضیلتترین مردمان هستند؛ زیرا استادِ افضلی داشتند، استادشان فوق تخصص و فوق فلان و فلان بود، کدام استاد؟ نبّی امّی صلى الله علیه وسلم؛ آن پیغمبری که در هیچ مکتبی پیش هیچ استادی زانوی تلمّذ را دو تا نکرد؛ بلکه مستقیماً شاگردِ خدا بود؛ به اندازهی علم خداوندی اثر در وجود محمّد مصطفی صلى الله علیه وسلم پدید آمد. به همان شکل از استادیِ محمّد مصطفی صلى الله علیه وسلم آثار در اصحاب او پدید آمدند.
پس اگر امروز در این ماه ما ماه میلاد النبی را جشن میگیریم یک سری جشنش باید برگردد به شاگردانی که او پرورش داده، یک سری شادی و خوشی ما به آن شخصیتهایی باشد که دیدیم تاریخ گواه است که رسول خدا صلى الله علیه وسلم بیست و سه سال در جزیرة العرب زحمت کشید و آن را در قبضه گرفت و مردمش به اسلام گردن نهادند. امّا بعد از وی، خداوند متعال شاگردانش را چنان لیاقت و شایستگی داد که ظرف بیست و چهار سال بعد از وفات پیغمبر خدا صلى الله علیه وسلم مصداق آیهی قرآنی را در روی زمین در آوردند و نشان دادند که: «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ»؛ ابر قدرتهای جهان شرق و غرب نشستند.
ما باید به آن شخصیتها توجه داشته باشیم، باید با آنان آشنایی پیدا کنیم، و به سراغ آنها برویم، اگر این سلسلهی تعلیم و تعلم پیغمبر خدا صلى الله علیه وسلم به صحابه ـ رضوان الله تعالی علیهم اجمعین ـ و از صحابه به تابعین ـ رحمهم الله ـ از تابعین به ائمه مجتهدین ـ رحمهم الله ـ و از ائمه مجتهدین به علما نمیبود، امروز من و تو هم جاهل بودیم! پیش جاهلی میرفتیم و آن جا ـ نعوذ بالله ـ به کفر و شرک مبتلا میشدیم؛ همهاش به برکت زحمتهای آن بزرگواران است که ما و شما امروز آمدهایم و این جا میگوئیم: «قال الله و قال رسول الله صلى الله علیه وسلم».
امّا این را هم بدانید که این منقبت و این مزیّت و این فضیلت که صحابه رضی الله عنهم آن را به دست آوردند، با جدیتی بود که «رهبان فی اللیل و فرسان بالنهار»؛ شبها زاهد و عبادت گزار بودند. مانند ستون مسجد، تا صبح ایستاده و نماز میخواندند، روزها سوار بر اسب در میدان جهاد و شمشیر به دست بودند؛ که اگر کسی در کدام جائی جلوی اسلام را بگیرد، او را از راه دور کنند.
ما و شما اهل سنت و جماعت هستم. اهل سنت یعنی چه؟ یعنی آن کسی که مطابق به سنّت رسول خدا صلى الله علیه وسلم زندگیش را بگذراند. متأسفانه جوان امروزی را از سنت رسول خدا صلى الله علیه وسلم ـ نعوذ بالله ـ ننگ میآید؛ شکل و تیپ غرب زدگی مورد پسندش قرار گرفته امّا شباهت رسول خدا صلى الله علیه وسلم مورد پسند نیست.
من و شما وارث همین بزرگوارانیم؛ «أَنَّ الْعُلَمَاءَ هُمْ وَرَثَةُ الْأَنْبِیَاءِ» [صحیح بخاری: ۶۷]؛ شما وارثان پیغمبر خدا صلى الله علیه وسلم هستید، درهم و دیناری به من و شما ارث نمیرسد، ارثی که به ما و شما رسیده، علم است و علم زمانی ارزش پیدا میکند که مطابق به آن عمل باشد. ما و شما از آن جهتی که اهل جماعة هستیم، یعنی کل جماعت صحابه را ما مؤمن میدانیم، مخلص میدانیم، پیرو درست و صحیح پیغمبر صلى الله علیه وسلم میدانیم، محبّت آل و اصحاب پیامبر صلى الله علیه وسلم باید در قلب ما جا بگیرد؛ رسول خدا صلى الله علیه وسلم فرمود: «اهل بیت من به منزلهی کشتیاند» [مشکوة: ۶۱۷۴] و «صحابهی من به منزلهی ستارگاناند» [مشکوة: ۶۰۰۹]؛ اگر کشتی را در دریا رها کرده و به ستارگان راهنمایی حاصل نشود، کشتی از بین میرود؛ «أَصْحَابِی کَالنُّجُوْمِ بِأَیِّهِمْ اِقْتَدَیْتُمْ اِهْتَدَیْتُمْ».
باید هم با صحابهی کرام ـ رضی الله عنهم ـ و هم با آل رسول ـ رضی الله عنهم ـ عشق و علاقه پیدا کنیم و از آنها پیروی نماییم تا این که ما و شما هم پیروز بشویم.
خداوند متعال محبت خودش را، محبت رسولش را، محبت بندگان صالح و نیکش را، از صحابه ـ رضی الله عنهم ـ گرفته تا تابعین و تا ائمهی مجتهدین و تا علمای دین ـ رحمهم الله ـ محبّت همهی آنها را در قلب من و شما جا دهد و ما و شما را پیرو صحیح و درست آنان قرار بدهد.
٭ سخنراني ايراد شده در جمع اساتيد و طلاب عين العلوم گشت/ دوازدهم ربیع الأول ۱۴۲۴ هـ.ق.