شیخ الحدیث مولانا محمّد یوسف حسین پور، امام جمعه و مدیر عین العلوم گشت در مراسم إحیای شب قدر و ختم قرآن مجید در نمازهای تراویحِ مسجد جامع گُشت در شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان ١٤٣٧، در ابتدای سخنان خویش حضور حداکثری جوانان مایهی دلگرمی و امیدواری است؛ جوانان باید قدر نعمت جوانی را بدانند و آن را در راه درست استفاده کنند.
وی خطاب به جوانان گفت: نباید شما تنها به همین اصلاح فردی خود اکتفا کنید، بلکه باید به فکر جوانان و نوجوانان همنوع خود باشید که به دام اعتیاد گرفتاراند، به مسجد نمیآیند و دست به کارهای ناشایستی میزنند و با چه ذلتی جان میدهند، باید جهت اصلاح اینها دست به تشکیل کمیتهای بزنید و با خدا عهد ببندید که تا توان داریم به فکر اصلاح همنوعان خود خواهیم بود. در این باره باید از پیامبر اسلام صلى الله علیه وسلم تأسی بگیریم که ایشان قبل از نبوت در زمان جوانی خود با عدهای از جوانان مکه همپیمان شدند که تا پای جان از مظلوم در مقابل ظالم حمایت خواهند کرد.
ایشان بهترین الگوی جوانان در امتهای پیشین را اصحاب کهف دانست که جهت حفاظت دین خود از دست پادشاه کافر و ستمگر، دنیا را کنار زده، شهر خود را رها کردند و به غاری پناه بردند و خداوند متعال خواب آنان را صدها سال طولانی کرد تا اینکه بیداریشان مصادف شد با حکومت پادشاهی مسلمان، که خواست آنان را اعزاز و اکرام کند، اما باز هم زندگی در همان غار را ترجیح دادند تا اینکه همانجا درگذشتند. و در میان این امت، بهترین الگوی نسل جوان، جوانان صحابه هستند که با مطالعهی زندگی آنان به جانفشانیهایشان پی خواهیم برد که در راه حفظ دین و قرآن چه سختیها و شکنجهها را به جان خریدند ولی هرگز تسلیم نشدند. به عنوان مثال استقامت و فداکاری خانوادهی یاسر برای ما الگوی مناسبی است و همسرش سمیه – که اوّلین شهید اسلام است – به چه طرز فجیعی به شهادت رسید، اما از اسلام برنگشت.
مولانا حسین پور در بخش دیگری از سخنانش، افتخار به نسب را چیزی بی اهمیت شمرد و عزت و افتخار را فقط در دین دانست و گفت: اگر به سران مشرکین در مکه مثل ابوجهل، امیه بن خلف و ابولهب نگاه کنیم، میبینیم که از نظر نسبی فرزندان و نوادگان حضرت اسماعیل علیه السلام بودند، اما چون دامن دین را نگرفتند، نسب به آنان فایدهای نبخشید. ابولهب که عموی پیامبر صلى الله علیه وسلم بود و از بس که زیبا بود، گونههایش مثل خورشید میدرخشید، اما تا به امروز ما او را با لعنت یاد میکنیم، اما در مقابل، حضرت بلال رضی الله عنه که بسیار سیاهرنگ بود، او را از حبشه دزدیده و به عنوان برده به مکه آورده و فروخته بودند، چون به دامن اسلام آمد، همه از او به عنوان ”سیدنا/ آقای ما“ یاد میکنیم تا جایی که پیامبر صلى الله علیه وسلم وقتی در سیر ملکوتی معراج از بهشت بازدید نمود، صدای کفشهای بلال را جلوتر در آنجا شنید، وقتی که علت را از بلال پرسید، در جواب گفت: من همیشه بعد از اینکه وضو میگیرم دو رکعت نماز میخوانم.
مدیر عین العلوم گشت، با اشاره به تأثیر قرآن در زندگی صحابه بیان داشت: صحابه که در زمان وفات پیامبر صلى الله علیه وسلم حدود ۱۲۴۰۰۰ نفر بودند، در مدت اندکی توانستند بر کل دنیای آن زمان تسلط یابند، بدین خاطر بود که دستورات قرآن را درست در زندگی خود پیاده کردند و امروزه که آمار مسلمانان به یک میلیارد و ششصد میلیون رسیده و هنوز مغلوب کفاراند، بدین خاطر است که درست بر قرآن عمل نمیکنند. دکتر اقبال لاهوری میگوید:
نقش قرآن تا در این عالم نشست /∗/ نقشهای کاهن و پاپا شکست
فاش گویم آنچه در دل مضمر است /∗/ این کتابی نیست چیزی دیگر است
چون به جان در رفت جان دیگر شود /∗/ جان چو دیگر شد جهان دیگر شود
شیخ الحدیث مولانا حسین پور خطاب به خواهرانی که در این جلسه حضور داشتند، گفت: امروزه بسیاری از ما به خدیجه، فاطمه و عایشه رضی الله عنهن افتخار میکنیم، اما افتخار و نامگذاری به آنان زمانی درست است که از آنان الگو بگیریم، سیرت آنان را مطالعه کنیم. حضرت فاطمه به ما میگوید که ارزندهترین زینت زن حفظ حجاب است. حجاب و پرده نشینی را از آنان یاد بگیریم. دنبال مدهای امریکا و غربیها نباشیم. در زمان نوجوانی ما دامن زنان بلوچ پایینتر از شتالنگ پا بود و متأسفانه امروزه دارد از زانو هم بالاتر میرود که این زنگ خطری برای عفت و حیاست.
ایشان همچنین به استقامت یکی از زنان در امتهای پیشین اشاره کرد که پادشاه ستمگری خندقی زده و در آن آتش روشن کرده بود تا هر که به خدا کفر نکند، او را در این آتش خواهد انداخت، در این میان زنی را آوردند و گفتند: اگر به خدا کفر نکنی، بچهات را در آتش خواهیم انداخت. اما او کفر نکرد و بچهاش را در آتش انداختند، بچه از درون آتش خطاب به مادر گفت: مادرجان! نترس و این به ظاهر آتش است و حقیقتاً بهشت است. و آن زن هم بر دین و عقیدهی خود استقامت ورزید.
وی همچنین زنان را به سپاسگزاری از شوهران تشویق کرد و گفت: پیامبر صلى الله علیه وسلم در سیر ملکوتی معراج وقتی که جهنم را بازدید کرد، دید که اکثر اهالی آن زنان هستند، وقتی که زنان علت را پرسیدند، فرمود: «یکفرن»؛ زنان کفر میکنند. زنان پرسیدند: یا رسول الله! ما که به خدا ایمان داریم. فرمود: «تکفرن العشیر»؛ نسبت به شوهران ناشکر هستید که اگر شوهر عمری در حق شما نیکی کند، باز هم میگویید که از تو خیری ندیدم. متأسفانه این ناشکری به شوهران بسیار نگران کننده است و ما امیدواریم که زنان جامعه ما چنین نباشند.