﴿وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنْتُمْ لَهُ
بِخَازِنِينَ ∗ وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَنَحْنُ الْوَارِثُونَ﴾ [سوره حِجر، آيات ۲۳، ۲۲]
و فرستاديم بادها را بار دار كننده پس فرود آورديم از آسمان آب
پس نوشانيديم آن را به شما كه نيست خزانه آن به نزد شما ∗
و ما هستيم كه زنده ميكنيم و ميميرانيم و ما وارث هستيم.
خلاصهي تفسير
و ما هستيم كه بادها را ميفرستيم كه ابرها را از آب پر ميكنند، سپس ما هستيم كه از آسمان آب ميبارانيم، سپس آن را به خوردن ميدهيم و شما نبوديد كه آن را ذخيره كنيد (تا موسم باران آينده از آن ذخيره شده استفاده كنيد) و ما هستيم كه زنده ميكنيم و ميميرانيم و (بعد از مردن همه) ما هستيم كه باقي ميمانيم.
انتظام شگفتآور الهي در آبرساني و آبياري خلق
در آيهي ﴿وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ﴾ تا ﴿وَمَا أَنْتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ﴾، اشاره به سوي آن نظام حكيمانهي قدرت الهي است كه به وسيله آن براي آبرساني تمام موجودات روي زمين از قبيل انسان و حيوانات چرنده، پرنده و درنده حسب نياز آنها چنان انتظام مستحكمي برقرار كرده است كه براي همه و در همه جا و در هر حال حسب ضرورت به قدر خوردن، شستن، غسل كردن و آبياري درختها و كشاورزي، آبِ رايگان ميسّر ميگردد و هزينهاي كه كسي براي كندن چاه يا لولهكشي متحمّل ميشود، براي سهولت خودش ميباشد و حتى كسي نميتواند قيمت يك قطره آب را بپردازد و نه از كسي چنين خواسته ميشود.
در اين آيه، نخست اين مطلب ذكر گرديد كه چگونه قدرت الهي براي آبرساني بر سطح كل زمين انتظام عجيب و شگفتآوري را برقرار كرده است كه در دريا بخار پديد آورد تا مواد باران را در آن پديدار كند و از بالا بادها را به حركت در آورد تا آنها را به ابر تبديل كرده و بسان كشتيهاي پر آبي به اندازه كوهها قرار داده و باز آن كشتيهاي پر آب را به هر گوشه و كنارهي جهان كه خواست، رسانيد و سپس تحت فرمان الهي به هر قطعه از زمين به هر مقداري از آب كه دستور رسيده باشد، اين كشتيهاي اتوماتيك، طبق برنامه در آنجا آب باراندند.
بدين شكل اين آب دريا در محل زندگي مردم و حيوانات هر گوشهاي از زمين ميرسد، در اين برنامه نوعي تغيير عجيب و شگفتآور در ذايقه و كيفيّات ديگر آب پديد ميآيد؛ زيرا خداوند متعال تحت حكمت بالغهي خويش آب دريا را بينهايت تلخ و چنان شور آفريده است كه هزارها تن نمك استخراج و به استعمال ميرسد. فلسفهي آن اين است كه اين كره بسيار بزرگ آب كه در آن ميلياردها نوع حيوانات زندگي ميكنند و ميميرند و فاسد ميگردند و همه آبهاي گنديده زمين سرانجام در آن ميريزند، اگر اين آب شيرين ميبود، در يك روز فاسد ميگشت و بوي بد آن به قدري شديد ميشد كه سلامتي ساكنان روي زمين و زندگي آنها را با مشكل مواجه ميكرد، بنابراين قدرت الهي آن را چنان تلخ و به صورت اسيد ساخته است كه همه پليديهاي روي زمين به آن رسيده، هضم شوند.
الغرض تحت اين حكمت آب دريا شور و بلكه تلخ آفريده شده است تا نه نوشيده شود و نه ميتواند تشنگي را رفع كند. برنامهي قدرت الهي كه هواپيماهاي آبي را كه به شكل ابر آفريده، تنها مخزن آب دريا قرار نداده است، بلكه از هنگام بلند شدن بخارها تا زمان باريدن بر زمين در آن دگرگونيهايي بدون دخالت دستگاههاي ظاهري پديد ميآيد كه نمك آن جدا شده و آب شيرين تصفيه ميگردد: ﴿وَأَسْقَيْنَاكُمْ مَّآءً فُرَاتاً﴾ [المرسلات: ٢٧]، ”فرات“ چنان آب شيريني را ميگويند كه از آن تشنگي برطرف گردد؛ معنايش اين است كه آب تلخ و شور دريا را به وسيلهي دستگاههاي ابري قدرت الهي براي شما شيرين كرديم.
باز خداوند نسبت به اين مطلب ميفرمايد: ﴿أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ ٭ أَأَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ ٭ لَوْ نَشَاءُ جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلَا تَشْكُرُونَ﴾ [الواقعة: ٦٨ – ٧٠]؛ آبي را كه مينوشيد، بنگريد، آيا شما آن را از ابرها فرود آوردهايد، يا ما فرود آوردهايم؟ اگر بخواهيم آن را شور ميگردانيم، پس چرا شكر نعمتها را به جا نميآوريد.
تا اينجا كرشمهي قدرت را مشاهده كرديد كه آب دريا را به آب شيرين تبديل كرده و به وسيلهي ابرها آن را به تمامي روي زمين با چه حسن نظامي ميرساند، نه تنها مردم هر گوشه بلكه به آن حيواناتي كه مردم آنها را نميشناسند، در خانه به آنها آب ميرساند و اين نعمت را كاملاً رايگان و بلكه به صورت اجباري بر آنان ارزاني داشت.
امّا مسألهي انسان و حيوانات تنها با اين امر حل نميگردد؛ زيرا آب چنان لازمهاي از لوازم حياتي آنهاست كه براي هر روز، بلكه هر آن لازم است. لذا يك راه براي رفع نياز روزمره اين بود كه در هر جايي، هر روز براي دوازه ماهِ سال باران ميآمد، در اين صورت نيازمندي آب برطرف ميشد؛ امّا در بقيهي ضروريات زندگي به هر اندازه كه خلل واقع ميشد، اندازهگيري آن براي اهل تجربه چندان مشكل نيست؛ باران هر روز در سال بر صحت چه اثري ميگذاشت و در كار و بار و نقل و حركت چه مشكلها كه پديد ميآورد.
طريقهي دوم اين بود كه در بعضي ماههاي ويژهي سال چنان باران ميآمد كه آب آنها براي ديگر ماهها كفايت ميكرد، امّا براي آن لازم بود كه براي هر كسي سهمي مقرر نموده و به او سپرده ميشد تا سهم خود را نگهداري كند.
تصور كنيد اگر اينچنين ميشد پس هر شخصي از كجا اين قدر ظرف ذخيره و… تهيه ميكرد كه در آن آب نياز سه ماه يا شش ماه را جمع كرده، انبار مينمود و اگر به شكلي اين كار را هم انجام ميداد، بديهي است كه بعد از چند روزي اين آب فاسد ميگشت و قابل آشاميدن، بلكه قابل استفاده هم نميشد؛ لذا قدرت الهي براي نگهداشتن و در هر جا قابل دسترس بودن آن، برنامهاي عجيب و شگفت ديگري اهتمام نمود تا آبي كه ميبارد، مقداري از آن فوراً در آبياري درختها، كشتها، مردم و حيوانات صرف شود و مقداري در حوضها و تالابها محفوظ بماند و مقدار زيادي از آن به صورت برف، دريايي منجمد شده، بر قلههاي كوهها نگهداري ميشود كه هيچ گرد و غبار و نجاستي بدانجا نميرسد و اگر آن آب به صورت سيّال باقي ميماند، به وسيلهي باد، گرد و غبار و چيزهاي فاسد، در آن ميريخت و ترس وقوع و موت پرندگان و حيوانات ديگر در آن وجود ميداشت كه بر اثر آن، آب فاسد ميشد، امّا قدرت الهي اين مخزن بزرگ آب را به صورت درياي منجمد (برف) درآورده، بر كوهها قرار داد تا كمكم از آنجا ذوب شده، به رگهاي زمين ميپيوندد و سپس به شكل چشمهها به هر جايي ميرسد و جايي كه چشمه نباشد، در عمق زمين مانند رگهاي انساني در هر گوشهاي جاري ميشود و با حفر چاهها بالا ميآيد.
خلاصه اينكه اين برنامهي آبرساني الهي هزاران نعمت را در خود دارد: اوّلا آفريدن آب نعمتي بزرگ است، ثانياً رسانيدن آب به وسيلهي ابرها به هر گوشهاي از زمين نعمت ديگري است، ثالثاً قرار دادن آن به گونهاي كه قابل آشاميدن انسان باشد، نعمتي ديگر است. باز فراهم كردن موقع و فرصت براي انسان تا از آن بنوشد، نعمت چهارم است. باز جمع آوري و حفاظت آن حسب نياز انسان پنجمين نعمت اين برنامه ميباشد، سپس موقع و فرصت دادن براي انسان جهت سيراب شدن و آشاميدن نعمت ششم است؛ زيرا با بودن آب امكان دارد كه چنان آفاتي بيايد كه به سبب آن قابل شرب نباشد، در آيهي ﴿فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنْتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ﴾، به سوي آن نعمتهاي الهي اشاره و يادآوري شده است؛ ﴿فَتَبَارَكَ اللّٰهُ أَحْسَنُ الخَالِقِينَ﴾ [المؤمنون: ١٤].
معارف القرآن/ ترجمه مولانا حسين پور