رسول الله صلى الله علیه وسلم میفرماید: «مَنْ كَذَبَ عَلَيَّ فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنْ النَّارِ» [بخاری: ۱۰۷]؛ «هر کسی بر من دروغی بگوید، جای خود را در جهنم [آماده] سازد.»
علامه محقق، حافظ عینی بر حدیث «مَنْ كَذَبَ عَلَیَّ …» هفت فایده بسیار مهم علمی نوشته است؛ از جمله اینکه حكم شرعی منسوب نمودن عمدی سخن دروغینی به آنحضرت صلى الله علیه وسلم چیست؟ مشهور این است که او را تکفیر نمیکنیم، مگر اینکه این عمل را جایز دانسته، انجام دهد. امام الحرمین قول پدر بزرگوارش را چنین نقل کرده است که او چنین اشخاصی را تکفیر میکرد. امام الحرمین این را از تفردات او شمرده است (علمای بعد از امام الحرمین نیز این قول را تغلیط کردهاند؛ کما صرح به الحافظ فی الفتح: ۱/ ۱٤٥).
حافظ عینی میگوید: از امام مالک منقول است که هرگاه شهادت دروغگو ثابت گردد، روایتش پذیرفته نمیشود، چه توبهاش قبول گردد یا خیر. امام اعظم و امام شافعی دربارهی چنین شخصی که یک بار شهادتش بنا بر فسق رد شده، اگر حالش با توبه بهتر شد، فرمودهاند: شهادتش بار دوم پذیرفته نخواهد شد؛ زیرا در راستگویی او اتهام وارد شد. نیز امام ابوحنیفه گفته است: وقتی شهادت یکی از زوجین در حق دیگری رد گردید، باز اگر توبه کند، روایتش بنا به تهمت، قبول نخواهد شد؛ بعید نیست كه این بار هم دروغ بگوید و روایت هم نوعی از شهادت است. (عمدة القاری: ۱/ ٥٥۰)
امام العصر [كشمیری] میگوید: جمهور، دروغ بر پیامبر صلى الله علیه وسلم را شدیدترین گناه کبیره دانستهاند و از اکابر فقها، ابومحمّد جوینی (پدر امام الحرمین) آن را کفر گفته است و از متأخرین شیخ ناصرالدین ابنالمنیر و برادر کوچترش زینالدین ابنالمنیر آن را تأیید کردهاند.
باز فرمود: کسانی که در میان کذب على النبی و کذب بالنبی فرق گذاشتهاند، ناداناند؛ زیرا هر دروغی که به ایشان منسوب گردد، بر خلاف نبوت است؛ بنابراین روایت دروغین به خاطر ترغیب و ترهیب هرگز جایز نیست.
حافظ ابنحجر نوشته است: نهی مذکور شامل هر دروغگو و هر نوع دروغ است و معنی آن چنین است که هرگز سخنی دروغی به من نسبت ندهید. باز کلمهی ”عَلَیَّ“ در اینجا هیچ مفهوم و منشأیی ندارد؛ زیرا که دروغ به نفع آنحضرت صلى الله علیه وسلم هیچ صورتی ندارد و آنحضرت صلى الله علیه وسلم از مطلق دروغ گفتن منع فرموده است.
بعضی افراد نادان بنا به کلمهی ”عَلَیَّ“ در فریب قرار گرفته و به خاطر ترغیب و ترهیب، احادیثی وضع نمودهاند و گفتهاند: ما بر خلاف نبی كریم صلى الله علیه وسلم سخنی نگفتهایم، بلکه شریعت او را تأیید نمودهایم! اما آنان نفهمیدهاند که گفتن چنین سخنی و نسبت دادنش به آنحضرت صلى الله علیه وسلم در حالی که ایشان نگفته، دروغ بستن به نام خداست؛ زیرا آن به منزلهی اثبات حکم شرعی است چه آن حکم ایجابی باشد یا استحبابی، و همچنین در مقابل آن حکم حرمت باشد یا کراهیت.
گمراهی کرّامیه
بعضی از کرّامیه، جعل احادیث دروغین را به خاطر تقویت هدایت و احکام قرآن و سنت جایز قرار دادهاند و چنین استدلال كردهاند که این دروغ برای رسول خدا صلى الله علیه وسلم است نه بر خلاف منشأ او. در صورتی که این سخن عدم آگاهی به لغت عربی است. برخی از این زیادتی در روایت حضرت ابن مسعود دلیل گرفتهاند كه: «مَنْ كَذَبَ عَلَی لِیضِلَّ بِهِ النَّاسَ» (الحدیث)، البته درباره وصل و ارسال آن اختلاف است و به فرض ثبوت، در اینجا ”لام“ برای بیان علت نیست، بلکه لام صیرروه است؛ چنانکه در آیه قرآنی آمده است: ﴿فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللهِ كَذِبًا لِیضِلَّ النَّاسَ﴾ [انعام: ۱٤٤]، همچنانکه ذکر بعضی افراد عام به خاطر اهمیت ویژه یا برای اظهار شناعت و بدی میآید، فقط همان افراد مراد نیستند، بلکه حکم عام است؛ مانند آنکه در آیهی ﴿لَا تَأْكُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَةً﴾ [آلعمران: ۱۳۰] یا در آیهی ﴿لَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ﴾ [انعام: ۱٥۱] آمده، ظاهر است که در همه این آیات ”إضلال“، ”مضاعفة الربا“ و ”مِن إملاق“ فقط به خاطر تأکید امر آمدهاند نه برای تخصیص حکم. (فتح الباری: ۱/ ۱۳۳)
افادات امام العصر
فرمود: در دنیا مستحکمترین نقلها از آنِ محدثیناند، باز نقل فقها، سپس نقل اهل سنّت که در حقیقت محدث و فقیه آناناند که چنین حدیثی را که هیچ اصلی نداشته یا در کتب حدیث موجود نباشد، بیان نمیکنند؛ بنابراین من مناقب حضرت امام [ابوحنیفه] و… را از محدثین میگیرم. کسانی که تنها به معقولات علاقه دارند، اغلب دیدهام که این را هم نمیدانند که حدیث چیست و بحث از اسانید یعنی چه؟ و نه آنان میتوانند حدیث صحیح را از موضوع تشخیص دهند.
چه كسی سزاوار وعید است
حافظ عینی نوشته است: کسی که میداند حدیثی موضوع است و باز هم آن را بدون اظهار موضوعیتش بیان میکند، او نیز مستحق این وعید قرار میگیرد و اگر إعراب را اشتباه بخواند که به سبب آن مطلب اشتباه فهمیده شود، این نیز مستحق وعید است و اگر كسی علاوه از کتابهای معتبر حدیث، حدیثی نقل کند، بدون اینکه بداند مصنف آن کتاب محدث است یا خیر، او نیز مستحق این وعید است. یعنی برای نقل حدیث از این چنین کتابی لازم نیست که از علم جرح و تعدیل و اسماء الرجال آگهی داشته باشد، بلکه لازم است راجع به مصنف آن بداند که محدث است و بدون از این، نقلش درست نیست.
أنوارالباري/ ترجمه مولانا حسينپور