معيار برتري و پذيرش اعمال نزد خداوند متعال

﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا وَعْدَ اللهِ حَقًّا
وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللهِ قِيلًا * لَيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلَا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ وَلَا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللهِ
وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا * وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ نَقِيرًا *
وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّٰهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا *
وَلِلّٰهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَانَ اللهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطًا[سوره نساء، آيات ۱۲۶ ـ ۱۲۲]

و كساني كه ايمان آوردند و كارهاي شايسته انجام دادند، ما آنان را داخل مي‌كنيم در باغات كه جاري است در زير
آن‌ها جوي‌ها، مي‌مانند در آن‌ها جاويدان، وعده‌ي خدا حق است و كيست راستگوتر از خدا ٭ مدار امر نه به آرزوهاي
شماست و نه به آرزوهاي اهل كتاب، هر كسي كه كار بدي انجام دهد به سزاي آن خواهد رسيد و نمي‌يابد براي خود
غير از خدا حامي و نه مددكاري ٭ و هر كسي كه انجام دهد كاري نيك، خواه مرد باشد خواه زن و او مؤمن باشد، پس
ايشان داخل مي‌شوند در جنت و حقشان به قدر نقطه‌ي هسته‌ي خرما ضايع نخواهد شد ٭ و دين چه كسي بهتر
است از آن‌كه گذاشت جبين خود را بر حكم خدا و مشغول به كار نيك است و پيروي كرد از دين ابراهيم كه يك
جانبه بود و گرفته است خدا ابراهيم را دوست خالص ٭ و از آنِ خداست آن‌چه در آسمان‌هاست و آن‌چه
در زمين است و هر چيز در اختيار خداست.

خلاصه‌ي تفسير

و آنان كه ايمان آوردند و (آنان كه) كار نيك انجام دادند، ما آنان را به زودي در چنان باغ‌هايي داخل مي‌كنيم كه در زير (خانه‌هاي) آن‌ها جوي‌هاي روان قرار دارد و آنان براي هميشه در آن‌جا مي‌مانند و خدا به آن‌ها وعده فرموده است و گفتار چه كسي بهتر از خدا صحيح خواهد شد. و نه كاري به آرزوي شما انجام مي‌گيرد و نه به آرزوي اهل كتاب (كه به خيال و تصور، فضايل خود را بيان كنند، بلكه اساس كار بر اطاعت است، لذا) هر كسي كه (در اطاعت كوتاهي كند و) كار بدي انجام دهد (چه از عقايد باشد و چه از اعمال)، در عوض به او سزا داده خواهد شد (و اگر آن بدي به حد عقيده‌ي كفريه رسيده باشد، پس سزايش دايمي و يقيني است و اگر از آن كمتر باشد، پس سزايش هميشگي نيست) و آن شخص به غير از خدا نه ياري مي‌يابد و نه مددكاري (كه او را از عذاب خدا برهاند) و هر كسي كه كار نيك انجام دهد، خواه مرد باشد خواه زن، به شرطي كه مؤمن باشد، پس چنين اشخاصي وارد جنت مي‌گردند و ذره‌اي بر آنان ظلم نخواهد شد (كه نيكي از ايشان ضايع گردد) و (آن‌چه در بالا قيد مؤمن آورد، مصداق آن هر گروهي نيست؛ بلكه تنها آن گروه است كه دين آنان به نزد خداي تعالى در مقبوليت از همه بهتر باشد و چنين فرقه‌اي تنها اهل اسلام مي‌باشند؛ بدين دليل كه داراي اين صفات هستند: اطاعت كامل، اخلاص، پيروي از آيين ابراهيم عليه السّلام و) دين چه كسي از (دين) چنين شخصي بهتر مي‌شود چهره‌ي خود را براي خدا خم كند (يعني فرمان‌برداري اختيار كند و تنها از روي مصلحت، تظاهر نكند) و از آيين ابراهيم (يعني اسلام) پيروي نمايد كه در آن هيچ‌گونه كجي وجود ندارد و (آيين ابراهيم عليه السّلام صد در صد قابل اتباع است؛ زيرا) الله تعالى ابراهيم را دوست خالص خود قرار داده است (پس ظاهر است كه پيرو طريقه‌ي دوست هم محبوب و مقبول خواهد شد؛ بنابراين طريقه‌ي اسلام هم مقبول گرديد. لذا تنها مسلمانان مصداق لقب مؤمن قرار گرفتند و فرقه‌هاي ديگر به عدم پذيرش اسلام، پيروي ابراهيم عليه السّلام را ترك داده‌اند. بنابراين تنها مسلمانان چنين وانمود شدند كه تنها بر آرزوها اعتماد ندارند؛ بلكه فرمان‌برداراند و كار آنان انجام خواهد گرفت) و (اطاعت كامل خداي تعالى الزامي است؛ زيرا سلطنت و قدرت و علم محيط او كامل و مكمل‌اند و همين امور، اساس وجوب اطاعت‌اند؛ چنان‌كه) از آنِ خداست آن‌چه در آسمان‌هاست و آن‌چه در زمين است (و اين كمال سلطنت است) و الله تعالى همه‌ي چيزها را (در علم خود) احاطه كرده است (و اين خود عظمت علمي اوست).

معارف و مسائل

گفتگوي افتخار آميز مسلمانان و اهل كتاب

﴿لَيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلَا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ …﴾؛ در اين آيات اوّلاً از يك گفتگو كه ميان اهل كتاب و مسلمانان انجام شده بود، ذكري به ميان آمده است و سپس براي آن فيصله‌اي انجام گرفته و به دو طرف راه هدايت نشان داده شده است و در آخر معيار مقبوليت و افضل و أعلى بودن به نزد خداوند نشان داده شده است كه با در نظر گرفتن آن انسان هيچ وقت شكار گمراهي و اشتباه نخواهد شد.

حضرت قتاده رضي الله عنه مي‌گويد: باري در ميان عده‌اي از مسلمانان و اهل كتاب گفتگويي بر تفاخر انجام گرفت. اهل كتاب گفتند: ما از شما برتريم؛ چون پيامبر ما جلوتر از پيامبر شماست و كتاب ما هم از كتاب شما جلوتر است.

مسلمانان گفتند: ما بر همه‌ي شما برتري داريم؛ زيرا پيامبر ما ”خاتم النبيين“ و كتاب ما آخرين كتاب است كه همه‌ي كتاب‌هاي پيشين را منسوخ كرده است.

نسبت به اين گفتگو، اين آيه نازل گرديد: ﴿لَيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلَا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ …﴾؛ يعني اين تفاخر براي هيچ كدام از شما زيبنده نيست و هيچ كسي فقط بر خيال و تمنا و ادعا بر ديگري برتري نمي‌يابد؛ بلكه اساس كار بر اعمال است. لذا نبي يا كتاب كسي هر چند اشرف و برتر باشد، اگر پيرو او عمل اشتباهي انجام دهد، به چنان عقوبتي گرفتار مي‌گردد كه هيچ كس نمي‌تواند او را نجات دهد.

نزول اين آيه بر صحابه گران تمام شد. امام مسلم، ترمذي، نسائي و امام احمد از حضرت ابوهريره رضي الله عنه نقل كرده‌اند كه وقتي اين آيه نازل شد: ﴿مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ﴾؛ هر كه بدي كند، سزاي آن را خواهد يافت، ما همه در درياي رنج و غم فرو رفتيم و خدمت رسول خدا صلى الله عليه وسلم عرض كرديم كه اين آيه براي ما چيزي نگذاشته است؛ زيرا اگر از ما كوچكترين بدي‌اي سر بزند، سزاي آن را خواهيم ديد. آن‌حضرت صلى الله عليه وسلم فرمودند: «فكر نكنيد، شما طبق قدرت و نيروي خود عمل كنيد؛ زيرا سزايي كه در اين‌جا مذكور است، لازم نيست كه سزاي جهنم باشد، بلكه در دنيا هر نوع سختي و مشقتي كه به شما برسد، كفاره‌ي گناهان و سزاي بدي‌هايتان خواهد بود؛ حتى اگر خاري به پاي كسي بخلد، آن هم كفاره‌ي گناهان اوست.» [مسلم: ۲۵۷۴؛ نسائي: ۱۱۱۲۲؛ ترمذي: ۳۰۳۸؛ أحمد: ۷۳۸۶]

در روايتي ديگر نيز آمده است كه هر نوع غم و اندوه، سختي و مشقتي كه به مسلماني وارد آيد، به منزله‌ي كفاره‌اي براي گناهان او خواهد بود.

در جامع ترمذي و تفسير ابن جرير از حضرت صديق اكبر رضي الله عنه روايت شده است كه وقتي نبي كريم صلى الله عليه وسلم اين آيه‌ي ﴿مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ﴾ را به سمع صحابه رسانيد، چنان متأثر شدند كه گويا كمرشان شكست. رسول خدا صلى الله عليه وسلم با مشاهده‌ي اين اثر فرمود: «چه شد؟» صديق اكبر رضي الله عنه عرض كرد: از ما چه كسي است كه مرتكب گناهي نشود و وقتي كه بر ارتكاب هر بدي بايد سزايي برسد، كيست كه بتواند نجات يابد؟ آن‌حضرت صلى الله عليه وسلم فرمود: «اي ابوبكر! شما و برادران مؤمن‌تان در اين باره نينديشيد؛ زيرا همين سختي‌ها و مشقت‌هاي دنيا به منزله‌ي كفاره‌ي گناهان شما هستند.» [ترمذي: ۳۰۳۹]

در روايتي ديگر آمده است كه آن‌حضرت صلى الله عليه وسلم فرمود: «آيا مگر شما بيمار نمي‌شويد؟ آيا هيچ اندوه و مصيبتي به شما دست نمي‌دهد؟» صديق اكبر رضي الله عنه عرض كرد: بله؛ همه‌ي اين‌ها به ما روي مي‌آورند. آن‌حضرت صلى الله عليه وسلم فرمود: «همين‌ها جزاي سيئات شما به شمار مي‌آيند.»

حديثي ديگر به روايت حضرت عايشه صديقه رضي الله عنها در سنن ابي داوود و… آمده است: «اگر سختي و تبي به كسي عارض شود و يا خاري به پايش بخلد، اين‌ها كفاره‌ي گناهان او هستند و حتى اگر كسي چيزي را در جيب خود جستجو كند و آن در جيب ديگرش باشد، همين مقدار پريشاني او سبب كفاره‌ي برخي گناهانش خواهد شد.»

خلاصه اين‌كه اين آيه مسلمانان را هدايت كرد كه تنها در تصورات و ادعا و آرزوها قرار نگيرند، بلكه به فكر عمل باشند؛ زيرا سعادت تنها در اين نيست كه پيرو كدام نبي و كتاب هستي، بلكه فلاح و سعادت تو در اين است كه با ايمان و اخلاص، پاي‌بند اعمال نيك و صالح باشي.

باز مي‌فرمايد: ﴿وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ نَقِيرًا﴾؛ يعني هر مرد يا زن كه كار نيك انجام دهد، به شرطي كه همراه با آن عمل، ايمان هم داشته باشد، يقيناً به بهشت خواهد رفت و پاداش اعمالش كاملاً به او خواهند رسيد كه در آن كوچك‌ترين كوتاهي و نقصاني نخواهد شد.

اين آيه اشاره به اين است كه اگر اعمال اهل كتاب يا كفار ديگر نيك هم باشند، چون ايمانشان صحيح نيست، لذا اعمالشان پذيرفته نمي‌شود و چون ايمان مسلمانان صحيح است، اگر اعمالشان هم نيك باشد، بنابراين پيروز و از ديگران برتراند.

در آيه‌ي سوم، معيار ديگري براي برتري و مقبوليت به نزد الله تعالى نشان داده شد كه به وسيله‌ي آن مي‌توان درست قضاوت كرد كه چه كسي مقبول است و چه كسي مردود؛ و اين معيار دو جزء دارد كه اگر در يكي از آن‌ها خلل واقع شد، همه‌ي تلاش‌ها از بين رفته و ضايع خواهند شد و اگر نيك بينديشد، در دنيا هر كجا دچار اشتباه و لغزشي شد، از خللِ يكي از اين دو جزء پديد آمده است. اگر مقايسه‌اي بين مسلمانان و غير مسلمانان داشته باشيم يا درميان فرقه‌هاي و گروه‌هاي مسلمانان تحقيق و بررسي نماييم، معلوم مي‌شود كه ذلت و گمراهي آن‌ها ناشي از همين دو مورد است. مي‌فرمايد: ﴿وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّٰهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا﴾.

لذا طريقه‌ي كسي خوب است كه اين دو امر در آن يافته شود:

ـ اوّل: ﴿أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّٰهِ﴾؛ يعني خود را به خدا بسپارد و هر كاري را بدون ريا و غرض دنيوي و با اخلاصِ هر چه بيش‌تر براي رضاي ربّ العالمين انجام دهد.
ـ دوم: ﴿وَهُوَ مُحْسِنٌ﴾؛ يعني كار را با روشي صحيح و معقول انجام دهد.

امام ابن كثير رحمه الله در تفسير خود مي‌گويد: مقصود از عمل بر طريقه‌ي صحيح اين است كه از خود ابداع نكند؛ بلكه راه و رويه‌ي تربيت پاك اسلامي و به عبارتي منطبق با تعاليم خدا و رسول صلى الله عليه وسلم باشد.

لذا از اين آيه معلوم مي‌شود كه پذيرش و مقبوليت اعمال به درگاه خداوند دو شرط دارد:

ـ اوّل: اخلاص،
ـ دوم: درستي كار؛ يعني مطابق كتاب و سنت انجام گيرد.

در حقيقت اين‌ها به باطن و ظاهر آدمي بستگي دارند؛ يعني شرط اوّل منوط به باطن و قلب، و شرط دوم مربوط به ظاهر است كه آراسته شدن به شريعت پاك اسلامي است. بنابراين اگر كسي اين دو شرط را تكميل كند، خود را مقرون به سعادت ساخته و هرگاه در يكي از اين شرايط خللي ايجاد شد؛ يعني در كار خود اخلاص نداشته باشد، عملش فاسد مي‌گردد و يا اگر راه شريعت را نپويد، عملش منافقانه گشته و خود را در ظلمت و گمراهي افكنده است.

فقدان اخلاص و عدم صحت عمل، سبب گمراهي ملل است

از مطالعه‌ي تاريخ مذاهب و ملل معلوم مي‌شود كه هر چند كه فرقه‌ها و ملت‌هاي گمراه زيادي در دنيا وجود دارد كه از دو بُعد مذكور (اخلاص و پاي‌بندي شريعت) به نحوي در خلل و نقصان‌اند كه قرآن كريم در سوره‌ي فاتحه از آن‌ها به عنوان منحرفين از راه راست با الفاظ ﴿المَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ﴾ و ﴿الضَّآلِّينَ﴾ ياد كرده است.

﴿المَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ﴾، كساني هستند كه اخلاص ندارند و ﴿الضَّآلِّينَ﴾، كساني هستند كه عملشان صحيح نيست. گروه اوّل شكار شهوت‌اند و گروه دوم شكار شبهات؛ لزوم شرط اوّل؛ يعني اخلاص و در صورت فقدان آن، بيهوده بودن عمل را عموماً همه مي‌فهمند، اما بسياري از مسلمانان هم به شرطِ حُسنِ عمل؛ يعني پيروي شريعت، توجه نمي‌كنند و چنين مي‌پندارند كه عمل نيك را به هر نحوي كه مي‌خواهيد انجام دهيد، در صورتي كه قرآن و سنت كاملاً روشن كرده‌اند كه حُسن عمل تنها مبتني بر تعليمات پيامبر اكرم صلى الله عليه وسلم و پيروي از سنت ايشان است كه افزوني و كاستي در آن‌ها جرم محسوب مي‌شود. همان گونه كه به جاي چهار ركعت ظهر، خواندن سه ركعت جرم است، خواندن پنج ركعت هم جرم است. لذا شرايطي را كه خدا و رسول در يك عبادت مقرر كرده‌اند، در آن‌ها از طرف خود شرطي مقرر كردن يا بر خلاف آن‌حضرت صلى الله عليه وسلم صورت ديگري اختيار كردن، همه ناجايز و خلاف حُسن عمل است اگر چه به ظاهر نيك جلوه كند.

بدعات و مُحدثات كه آن‌حضرت صلى الله عليه وسلم آن‌ها را گمراهي دانسته است و براي نجات از آن‌ها رهنمودهايي مؤكد ذكر فرموده است، همه از اين قبيل‌اند. مردم نادان آن‌ها را با كمال اخلاص وسيله‌ي خشنودي خدا و رسول صلى الله عليه وسلم قرار داده و آن‌ها را به گمان خود ثواب و عبادت مي‌دانند، در حالي كه در شرع محمّدي نه تنها اين عمل، عملي ضايع است، بلكه موجب گناه نيز مي‌باشد. از اين‌جاست كه قرآن كريم بارها بر حُسن عمل؛ يعني اتباع سنت تأكيد فرموده است. چنان‌كه مي‌فرمايد: ﴿لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا﴾ [الملك: ٢]؛ در اين‌جا به جاي ﴿أَحْسَنُ عَمَلًا﴾ ، ”أكثَرُ عَمَلاً“ نفرمود؛ يعني از كثرت عمل ذكري به ميان نيامده است؛ بلكه از خوب بودن عمل بحث شده است و عمل خوب همان است كه مطابق با سنت رسول خدا صلى الله عليه وسلم باشد و همين عمل و پيروي از سنت رسول خدا صلى الله عليه وسلم در قرآن با اين الفاظ تعبير شده است: ﴿وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَىٰ لَهَا سَعْيَهَا﴾ [الإسراء: ١٩]؛ يعني سعي و عمل كساني مقبول است كه نيت آخرت را داشته باشند و براي اين كار، سعي وافر نيز مبذول دارند و سعي‌شان هم مناسب باشد. سعي مناسب همان است كه آن را رسول كريم صلى الله عليه وسلم به وسيله‌ي عمل و قول خويش به امت نشان داده است. اگر از شيوه‌ي رسول گرامي منحرف شوند، چه در سعي كوتاهي كنند و چه بيش از حد معمول و مسنون اقدام كنند، هر دو، سعيِ مناسب به شمار نمي‌آيند. سعي مناسب همان حُسن عمل است كه در اين آيه آمده است.

خلاصه اين‌كه براي مقبوليت عمل نزد خداوند متعال دو شرط وجود دارد: ۱. اخلاص، ۲. حُسن عمل.

حسن عبادت عبارت است از پيروي سنت رسول خدا صلى الله عليه وسلم؛ بنابراين بر انجام دهندگان حسن عمل با اخلاص فرض است كه قبل از هر چيز بايد بدانند كه رسول خدا صلى الله عليه وسلم اين عمل را چگونه انجام داده است و نسبت به آن چه رهنمودهايي فرموده است و هر كاري را كه ما انجام مي‌دهيم، اگر مغاير با سنت رسول الله صلى الله عليه وسلم باشد، نامقبول است؛ حتى در نماز، روزه، حج، زكات، خيرات و صدقات، ذكر الله، درود و سلام در همه بايد اين ملاحظه شود كه رسول الله صلى الله عليه وسلم اين‌ها را چگونه انجام داده است و به انجام آن‌ها چگونه دستور داده است.

در آخر آيه مثالي براي اخلاص و حسن عمل از حضرت ابراهيم خليل عليه السّلام ارائه داده و به اتباع از آن دستور داده شد و ﴿وَاتَّخَذَ اللهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا﴾، فرموده به اين اشاره كرد كه سبب رسيدن خليل عليه السّلام به اين مقام، همين است كه او از بالاترين درجه‌ي اخلاص برخوردار بود و بنا به اشاره‌ِ خداوندي، عمل او عملي درست و صحيح بود.

معارف القرآن/ ترجمه مولانا حسين پور

همچنین ببینید

صبر و جهاد و تقوا؛ خلاصهٔ سورهٔ آل‌عمران

این آخرین آیهٔ سورهٔ آل عمران است كه مشتمل بر چند وصیت بسیار مهم برای مسلمانان و به عبارتی، خلاصهٔ كل سوره است.