شیخ الحدیث در جمع علمای منطقه پسکوه: علما باید با حرکات ضد مذهبی و دینی مقابله کنند

شیخ الحدیث مولانا سید محمّد یوسف حسین‌پور روز شنبه (۹/ ۱۱/ ۹٥) در سفر به منطقه پسکوه، بعد از ظهر این روز در نشستی که به مناسبت حضور ایشان در منطقه، در مدرسه سلطان العلماء سرسوره با گردهمایی علمای این روستا و روستاهای اطراف برگزار شده بود، شرکت کرد. در این نشست که مولانا عبدالخالق ملازهی و مولانا عبدالحکیم سیدزاده از اساتید برجسته مخزن العلوم خاش و عین العلوم گشت نیز در معیت شیخ الحدیث حضور داشتند، مولانا حسین‌پور سخنرانی‌اش را با قرائت آیات ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيْعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ﴾ و ﴿وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ﴾، شروع کرد و در سخنان خویش علمای منطقه را به اتحاد و انسجام فراخواند و آنان را نسبت به فعالیتهای بیشتر تشویق و ترغیب نمود. مشروح سخنان ایشان به قرار ذیل است:

سروران گرامی‌قدر و بزرگواران عزیز!

نشست و گردهمایی شما امیدواری بزرگی به ما داد و احساس کردیم که دلها و اندیشه و فکر شما برای همگامی، همدلی و همزبانی آمادگی درستی دارد، بلکه در حد اجرای کار با هم پیوند دارد. الله تعالىٰ این را روزافزون کند و آن را طریق کار آینده‌ی ما و شما قرار دهد.

هر اندازه از عمر ما و عمر دنیا بگذرد و ما به قیامت نزدیکتر شویم، این نزدیکی نشانی این است که وضعیت مناسب و به سامان دنیا به هم بخورد و فساد و افراط و تفریط در دنیا پیش بیاید. چون تا زمانی که دین مبین اسلام، دین برحق الهی، در دنیا برقرار شود، قیامت نمی‌آید و – برحسب گفته‌ی جناب نبی اکرم صلى الله علیه وسلم: – تا زمانی که یک نفر در دنیا طوری باشد که بتواند ”الله الله“ بگوید، الله تعالىٰ این دنیا را نگه می‌دارد و قیامت برپا نمی‌شود.

امروزه وضعیت جهانی ما و شما – همانطور که کل دنیا به منزله‌ی دهکده‌ای قرار گرفته و اوضاع و احوال هر نقطه‌ی دنیا به وسیله‌ی رسانه‌های گروهی فوراً در ذهن و مشاهده ما و شما می‌آید – این است که بی‌دینی، نابسامانی، بی‌حیایی، ظلم و ستم؛ همه‌ی این کارهای فاسد و ناجایز به وسیله انسانیت در دنیا روزافزون انجام می‌گیرد. مصلحان دنیا و کسانی که بخواهند دنیا آباد گردد و در مسیر درستی پیش برود، از هر گروه و هر طبقه‌ای به اندازه‌ی حشره‌ی صافی بر آب می‌چرخند اما تا وقتی که سرچشمه صاف نباشد، نمی‌توانند آلودگی آب را برطرف کنند. ولی باز هم انجام وظیفه، اهمیت دارد.

خاطره‌ای شنیدنی از مولانا حسین احمد مدنی همیشه در ذهن است. الحمد لله همه‌ی شما ایشان را می‌شناسید؛ در قاره‌ی هند به عنوان شیخ الإسلام، رئیس جمیعت علمای هندوستان و شیخ الحدیث دارالعلوم دیوبند مطرح بود و حدود سال ۱۳۸۰ درگذشت. از نظر علوم ظاهری و باطنی ظاهراً در حد بالایی بود – البته دانسته نمی‌شود که چه کسی نزد خدا بالاتر است و چه کسی پایین‌تر-. از نظر کشف و کرامات هم در سطح بالایی بود و شبانه‌روز زحمت می‌کشید که در هندوستان، حکومت اسلامی قائم کند. متأسفانه بر اثر اختلاف و دو دستگی‌ها و فرقه‌گرایی‌ها موفق نشد و قاره‌ی هند را به دو سه قسمت تقسیم کردند و هدفی که ایشان داشت، برآورده نشد. باری یکی از ارادتمندان از ایشان پرسید: شما که اینقدر زحمت می‌کشید و شب و روز در تلاشید که بتوانید حکومت اسلامی را در هندوستان برقرار کنید، آیا از نظر مکاشفات امیدی هم دارید که در هندوستان حکومت اسلامی پیاده شود؟ ایشان بعد از تأمل فرمود: خیر؛ موقعیت طوری است که احساس نمی‌کنم بتوانم حکومت اسلامی برقرار کنم. آن شخص گفت: وقتی که چنین است و الله تعالىٰ به شما بصیرت باطنی داده و امیدی هم برای این کار ندارید، چرا این همه زحمت می‌کشید؟ مولانا جواب داد: من وظیفه‌ی خود را انجام می‌دهم و خدا مرا برای همین کار آفریده است، من کار بکنم، نتیجه گرفته می‌شود یا نمی‌شود، آن به دست من نیست، به دست الله تعالىٰ است، اگر بخواهد از پشه‌ای هم کار می‌گیرد و هرگاه نخواهد، از شخصیت‌های بزرگ هم کار گرفته نمی‌شود.

ما و شما مقدرات الهی را نمی‌دانیم؛ از نظر علوم باطنی هم دست خالی هستیم، علوم ظاهری را هم آن‌گونه که شایسته است داشته باشیم، نداریم. قحط الرجالی این زمانه هر جا پیش آمده است. اگر تاریخ گذشته‌ی بلوچستان را نگاه کنیم از زمان صحابه و تابعین، فقط همین سده است که می‌بینیم ظاهراً در بعضی جاها گفتگوهای علمی طوطی‌واری درست شده است. قبلاً هم شخصیتهایی که در تاریخ اسم و رسمی داشته باشند، دیده نمی‌شود. الآن ما و شما وظیفه‌ای داریم، نتیجه به دست ما نیست، کار کردن را الله تعالىٰ سپرد ما کرده است که به اندازه‌ی وظیفه‌ی خود، کار کنیم، نتیجه‌ها را الله تعالىٰ مطابق به نیات و اخلاص ما برآورده می‌کند، تا چه حدی نیت و اخلاص داشته باشیم، در همان حد نتیجه هم گیر می‌آید و اگر هیچ نیت و اخلاصی نداشته باشیم، ظاهراً هیچ نتیجه‌ای هم به دست نمی‌آید.

آنچه قرآن به ما دستور می‌دهد این است که: ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيْعاً وَلَا تَفَرَّقُوا﴾؛ «بیایید و ریسمان الهی را محکم بگیرید و در اجرای آن و عمل بر دستورات آن با همدیگر اختلاف و دو دستگی و سه دستگی نداشته باشید.» چون مخاطبان نخست این آیه‌ی مبارکه، اصحاب نبی اکرم صلى الله علیه وسلم بودند، الله تعالىٰ آنها را به امری که در گذشته داشتند، گوشزد می‌کند؛ مخصوصاً اهالی مدینه منوره که الله تعالى در قرآن مجید از آنان با لقب پرافتخاری به نام ”انصار“ یاد می‌کند. اینها دو طایفه‌ی بزرگ بودند در شهر مدینه به نام اوس و خزرج، چندین سال – برخی ۱۲۰ گفته‌اند و برخی کمتر و بیشتر – به بهانه‌ی اینکه شتری را از حوضی فراری داده بودند که آب ننوشد، در میانشان جنگی رخ داد. اینقدر کشتار از آنان پیش آمد که قرآن می‌فرماید: ﴿حَتَّىٰ زُرْتُمُ المَقَابِرَ﴾؛ تکاثر در مابین شما چنان پدید آمد که هر کسی به قبرستان می‌رفت که آیا کشته شدگان من بیشتراند یا از دیگری.

اما وقتی که قرآن مجید نازل شد و آنان در دامن پیامبر صلى الله علیه وسلم آمدند و دست به قرآن زدند، آن دشمنی ۱۲۰ ساله، نااتفاقی و طایفه‌گرایی از بین رفت، نه اینکه تنها با یکدیگر دوست شدند، بلکه مهاجرین را هم در آغوش خود گرفتند و برای آنان خدمت کردند. الله تعالىٰ بدین خاطر می‌فرماید: ﴿وَاذْكُرُوْا نِعْمَةَ اللهِ عَلَيْكُمْ﴾؛ شما آن نعمت خدا را هم در نظر داشته باشید که قبل از اینکه شما مسلمان شوید، ﴿كُنْتُمْ أَعْداءً﴾؛ دشمن جانی یکدیگر بودید. الله تعالىٰ دوستی، محبت و الفتی را آورد و در دلهای شما انداخت. تأثیر آن الفت و دوستی، یکی از صحبت نبی اکرم صلى الله علیه وسلم پیش آمد، دیگر اینکه آنان بر قرآن معتقد شدند و قرآن را بر سر خود حاکم قرار دادند و در وجود خود عمل بر قرآن را پیاده کردند. این چیز سبب شد که آنان دوست، عزیز و محب و محبوب همدیگر قرار گیرند.

وضعیت‌هایی که امروز دارند در دنیا پیش می‌آیند و پیش می‌روند از ما و شما می‌طلبد که دست به دست هم دهیم، انسجام و تشکلی داشته باشیم و در انجام امور خیر و برای پیشرفت کارهای دینی با همدیگر مشورت کنیم.

الآن مقداری از حرکتهای نابسامان کفر که در حال پیاده کردن آنها در دنیاست و پیاده هم کرده است، به وسیله‌ی انتشار مواد مبتذل، فسادکننده‌ی اخلاق و کردار و رسانه‌های گروهی، همه‌اش بیشتر، مردم را به فساد می‌کشند. حداقل عملکرد ما و شما به اندازه‌ی همان حشره‌ی صافی باشد که بچرخیم، چون آب از منبع ناصاف است، با ما صاف نمی‌شود، ولی باید وظیفه‌ی خود را انجام دهیم.

پس، اینکه الله تعالىٰ به شما آقایان علم داده است؛ این نعمت بسیار ارزنده‌ای است که اگر قدر آن را دانستید و بر حسب مقتضای آن عمل کردید، الله تعالىٰ پاداش بسیار خوب و زیبا و ارزنده‌ای عنایت می‌فرماید. اما این را هم بدانید که هر کس رتبه‌اش در یک حکومتی بالاتر باشد، اگر خیانتی از او پیش بیاید، گرفتش هم سخت است… الآن شما به عنوان اهل علم به بارگاه الهی مقداری صاحب رتبه شده‌اید، اگر در انجام وظیفه‌ از من و شما کوتاهی بیاید، گرفتِ الهی چنانکه عوام را می‌گیرد، نیست بلکه ما و شما را رسواتر می‌کند و بدتر در جهنم قرار می‌دهد. نعمتی که الله تعالىٰ داده است، چقدر بزرگ است، بازخواستش هم به همان اندازه است. ما باید از همگان بیشتر از خدا بترسیم. تقوایمان بالاتر برود. خاطره‌ی الله تعالىٰ، نعمتهای الهی، عذاب و جنت و جهنمِ او باید در ذهن ما بیشتر باشد و باید به طرف آن توجه کنیم.

آن حدیث به ذهن همه‌ی شماست که پیامبر صلى الله علیه وسلم فرمود: «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَكُلُّكُمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِيَتِهِ»؛ شما به عنوان راعی و شبان، چوپان ملت قرار گرفته‌اید. مولانا محمّد عثمان آسپیچی رحمه الله می‌گفت: یا اینکه شما عمامه‌ی ملایی را بر سر نگذارید و بروید کارگری کنید یا اینکه وقتی به عنوان ملا در جامعه آمدید، وظیفه‌ی خود را بشناسید و انجامش دهید. اگر چنانچه پلیس راهنما بر چهارراه ماشینها را با دست راهنمایی نکند، همه تصادف می‌کنند؛ اگر شما هم وظیفه‌ی خود را انجام ندهید، عوام الناس بیچاره همه به جهنم می‌روند و خداوند در قیامت شما را بازخواست می‌کند.

ما باید در فکر این باشیم که چرا ملا شدیم، ملا که شدیم وظیفه‌یمان را چطور انجام دادیم؟ آیا امید و رجای ما، خوف و خطر ما مانند عموم مردم است؟ ما و شما از عموم مردم از یک حیثیت ممتاز شده‌ایم اما در پی آن، این را هم بدانیم که بازخواست من و شما به بارگاه الهی سخت است. لذا سعی کنید که در انجام وظیفه و خدمت، از من و شما کوتاهی پیش نیاید. ما کاری به عوام نداریم که چقدر از ما راضی می‌شوند و ما را ستایش می‌کنند یا مذمت و رد کرده و بد می‌گویند، ولی این را نگاه کنیم که الله تعالىٰ با ما و شما چه می‌کند؟ سخنان عوام می‌گذرند، آنان هم می‌میرند و ما هم می‌میریم، ولی باید به فکر آن ذاتی باشیم که هرگز نمی‌میرد و دنیا به دستش هست، دنیا را از بین می‌برد و قیامت را برپا می‌کند، جنت و جهنم به دستش است. سعی کنیم که در انجام وظیفه، در بارگاه الهی از ما کوتاهی پیش نیاید.

نکته‌ی آخری که باید عرض کنم و گفته‌های پراکنده‌ام را جمع کنم این است که شما در این دهستان بزرگ – از پسکوه تا قادرآباد و کوه بیرک تا پالیزان -، کل منطقه زیر نظر شماست، هر کجا شخصی حرکتی کند و حرکتش به بارگاه الهی پذیرفته شود، ثوابی به شما برمی‌گردد که راهنمایشان شما هستید و اگر حرکت ناشایستی انجام دهد و بازخواستی به بارگاه الهی برود، آن هم از ما و شما بازخواست می‌شود. ما و شما نمک طعام مردمیم. اگر نمک درست در غذا ریخته شود، آن را خوشگوار می‌کند، ولی اگر خدای نخواسته نمک فاسد شد، غذا را فاسد کرده و سبب مرگ خورندگان می‌شود.

انسان بااخلاق، عامل، عالم و پاکیزه، زیبایی ملت است؛ اگر او نباشد ملت از بین می‌رود. لذا سعی کنید که در این منطقه همه نوع حرکتهایی که به هر صورتی پیش می‌آیند، باید زیرنظر شما باشند و برای اصلاح آنان فکری بردارید و اگر چنانچه در گوشه و کنار، چنان حرکتی پیش بیاید که به مذهب شما، به دین و آیین شما برخورد کند و ما نتوانیم آن رخنه را بند کنیم و جلویش را بگیریم، آن‌گاه این را بدانید که الله تعالىٰ از ما و شما پرس و جو و بازخواست خواهد کرد. شما بیایید دست به دست هم دهید، همه‌ی علما – که تعدادشان زیاد شده است – مکاتب و مدارس خود و مشوره‌های خود را به صورت هم‌آهنگ درآورند و برای پیشرفت آنها با یکدیگر مشوره نمایند.

خداوند متعال به شما همت و ارزشی دهد که بتوانید کاری درست کنید … نظم و نسق و ساماندهی‌ای به مکاتب خود بدهید و – إن شاء الله- کار کنید. الله تعالىٰ شما را موفق و پیروز گرداند.

همچنین ببینید

در جمع طلاب و علمای خواف: شهیدی با گریه بر نمی‌گردد، بکوشید تا شهیدی‌ها پدید آید

شیخ الحدیث مولانا سید محمد یوسف حسین‌پور، مدیر عین العلوم گُشت و دبیر کل شورای …