حکم آیات محکم و متشابه در قرآن کریم

﴿هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ﴾ [سوره آل عمران، آيه: ۷]

   او ذاتي است كه نازل فرمود بر تو كتاب را كه بعضي از آن آيات محكم‌اند؛ يعني: معاني آن واضح است. آن‌ها اصل كتاب‌اند و بعضي ديگر متشابه‌اند كه معني آن‌ها واضح نيست و اما كساني كه در دل‌هايشان كجي است، پس پيروي مي‌كنند از متشابهات به خاطر انتشار دادن فتنه و براي طلب تأويلش و نمي‌داند تأويلش را مگر خدا؛ و ثابت قدمان در علم مي‌گويند ايمان آورديم به آن، همه از جانب پروردگار ما نازل شده و پند نمي‌گيرد مگر كسي كه عاقل باشد.

ربط آيات

در چهار آيه‌ي اوّل سوره آل عمران از اثبات توحيد سخن به ميان آمده و در اين آيه پاسخ به شبهات مخالفان توحيد داده شده است. جريان از اين قرار است كه گروهي از نصاراي نجران به حضور رسول خدا صلى الله عليه وسلم شرفياب شدند و با ايشان به مباحثه پرداختند. آن‌حضرت صلى الله عليه وسلم به تفصيل، عقيده‌ي تثليث نصارا را رد كرده توحيد خداوند را اثبات نمود و براي مدعاي خود از صفات خداوند: حيات ابدي، قدرت كامله، علم محيط و قدرت خلّاقه به يكتايي او استدلال كرد و نصارا چاره‌اي جز تسليم نيافتند. وقتي كه يگانگي خداوند ثابت شد، بطلان عقيده‌ي تثليث نيز ثابت شد. آنان در اين الفاظ قرآن كه روح الله يا كلمة الله بودن حضرت عيسى عليه السّلام مذكور است، شبهاتي ايراد كردند و اظهار داشتند كه از اين الفاظ مشاركت عيسى عليه السّلام در الوهيت ثابت مي‌شود. خداوند در اين آيه‌ي قرآن بر همه‌ي آن شبهات خطّ بطلان كشيد و اظهار داشت كه اين كلمات از متشابهات‌اند و معني ظاهري آن‌ها مقصود نيست؛ بلكه رمزي است بين خدا و پيامبر او، عوام نمي‌توانند به حقيقت آن واقف شوند و نيز صحيح نيست كه در صدد جستجو و تحقيق اين الفاظ برآيند و ايمان آوردن به آن واجب است؛ زيرا آن‌چه مراد و مقصود خداوند است، حق است.

خلاصه‌ي تفسير

او (پروردگاري) است كه بر تو كتاب را نازل كرد، در آن يك دسته از آيات وجود دارد كه در آن‌ها امكان برداشت اشتباه وجود ندارد (و مفهوم آن‌ها واضح است) و همين آيات محور اصلي كتاب (قرآن) را تشكيل مي‌دهند (و آن‌چه معني‌اش ظاهر نباشد، موافق به ظاهر معني گردانيده مي‌شوند) و آيات ديگر به گونه‌اي هستند كه مقصود آن‌ها مشتبه است (يعني: منظور آن پنهان است، چه به وسيله‌ي مجمل بودن آن‌ها باشد، چه به سبب معارض بودن آن‌ها با نص ظاهر المراد). پس كساني كه در دل‌هايشان كجي باشد، دنبال آن قسمتي مي‌روند كه مشتبه المراد (در دين) است به خاطر ايجاد فتنه و يا به خاطر دريافت مطلب (اشتباه) از آن (تا كه به عقيده‌ي اشتباه خويش از آن مطلبي دريابند) در حالي كه منظور (درست) آن را جز خدا كسي نمي‌داند (مگر اين كه خود خداوند در قرآن يا حديث به طور صريح و يا اشاره آن‌ها را مشخص نمايند، چنان كه لفظ ”صلوٰة“ صريحاً معلوم است و تأويل ﴿اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ﴾ [الأعراف: ۵۴]، و غير آن بنا بر اظهار عده‌اي از علما به طور كلي مشخص شده است و ديگران هم همين قدر مي‌توانند از آن مطلع شوند و بيش از آن نمي‌توانند چيزي عيان سازند و نيز معني ﴿الم﴾ كه از حروف مقطعه‌ي قرآن كريم است، بر كسي مشخص نيست و بر اساس قول بعضي از علما: معني ﴿اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ﴾ نيز نامشخص است.) و (اين‌جاست كه) كساني كه در (دين) صاحب نظراند (درباره‌ي اين قبيل آيات) مي‌گويند: ما (اجمالاً) به آن‌ها ايمان مي‌آوريم كه همه (اين آيات چه ظاهر المعني و چه خفي المعنى) از طرف پروردگار ما مي‌باشد (و آن‌چه معنى و مقصود واقعي آن باشد، حق است) و نصيحت را كساني مي‌پذيرند كه صاحب خرد باشند (و دنبال افسانه‌هاي واهي و مضر نگردند).

معارف و مسائل

در اوّل آيه‌، خداوند آيات محكم و متشابه را ذكر فرموده، به يك اصل و ضابطه‌ي عمومي اشاره مي‌كند كه پس از فهم آن بسياري شبهات و منازعات مي‌تواند خاتمه يابد و تفصيلش بدين قرار است كه در قرآن دو دسته آيات وجود دارند: يك دسته محكمات و دسته‌ي ديگر متشابهات‌اند.

محكمات به آياتي گفته مي‌شود كه مقصودش براي هر شخصي كه بر زبان عربي واقف باشد، واضح و روشن است و آيات متشابه به آياتي گفته مي‌شود كه تفسيرش بر اين قبيل اشخاص واضح نباشد. (مظهري، ج ۲)

اوّلين نوع را خداوند ”أُمُّ الكتاب“ مي‌گويد. اين آيات، اساس تعاليم قرآن را تشكيل مي‌دهند و مفاهيم و معاني آن از اشتباه و التباس مبرّا مي‌باشد.

در آيات نوع دوم چون مقصود گوينده، مبهم و نامشخص است، طريقه‌ي صحيح درباره‌ي اين گونه آيات اين است كه بايستي به محكمات مراجعه كرد و ديد كه اگر خلاف محكمات معني شود، قطعاً بايد نفي گردد و لازم است كه بايد معنى و مقصودي را مراد متكلم قرار داد كه مخالف با محكمات نباشد و هيچ تأويل و توجيهي كه مخالف با اصول مسلّم و آيات محكمات باشد، نبايد صحيح و درست قرار داده شود. مثلاً قرآن كريم درباره‌ي حضرت عيسى عليه السّلام مي‌فرمايد: ﴿إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ﴾ [الزخرف: ٥٩]، و در جايي ديگر مي‌فرمايد: ﴿إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ﴾ [آل عمران: ۵۹]. از اين آيات و آيات ديگر متشابه آن صراحتاً مشخص مي‌شود كه حضرت عيسى بنده‌ي برگزيده‌ي خداوند و مخلوق اوست و ادعاي مسيحيان درباره‌ي الوهيت و فرزندي او صحيح نيست.

حال اگر كسي در محكمات، چشم‌پوشي كرده تنها ”كلمة الله“، ”روحٌ منه“ و… را گرفته و از آن‌ها اين معني را در نظر بگيرد كه با محكمات قرآن و بيانات متواتر آن منافات داشته باشد، دليل كج‌انديشي او مي‌باشد؛ زيرا مقصود اصلي متشابهات را فقط خداوند مي‌داند و بس، و اوست كه از سر كرم و احسان به هر كس كه بخواهد و هر اندازه كه مصلحت بداند، علم آن را عطا مي‌فرمايد؛ لذا استنباط از اين آيات و تأويل و تفسير آن بنا به ميل خود، كاري بس نادرست است.

﴿فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ﴾؛ خداوند در اين آيه مي‌فرمايد: كساني كه داراي قلب سليم باشند، بيش از اين درباره‌ي متشابهات جستجو و تحقيق نمي‌كنند و اجمالاً به چنين آيات ايمان مي‌آورند و آن را كلام خداوند مي‌دانند، اگر چه او بنا بر مصلحت، ما را بر آن مطلع نساخته است و در حقيقت راه درست و صحيح همين است، بر خلاف عده‌اي كه در دل‌هايشان كژي است و از محكمات چشم‌پوشي كرده و در پي تحقيق متشابهات بر مي‌آيند و بر طبق خواسته‌ي خويش استنباط كرده، مي‌كوشند، مردم را نيز در مغلطه اندازند. در قرآن و احاديث وعيدهاي سختي درباره‌ي چنين كساني آمده است.

أم المؤمنين عايشه رضي الله عنها مي‌گويد: رسول خدا صلى الله عليه وسلم فرمود: «هرگاه كساني را ديديد كه در جستجوي متشابهات برآمده‌اند، از آنان دوري كنيد؛ زيرا آنان همان كساني هستند كه خداوند در قرآن مجيد از آن‌ها ياد كرده است.» (صحيح البخاري، ج ۲: ۴۵۴۷)

در حديث ديگري فرمود: «من بر امتم از سه چيز بيم دارم: اوّل اين كه داراي مال بسيار باشند و به سبب آن به يك‌ديگر حسد ورزند و به كشت و كشتار يك‌ديگر بپردازند. دوم اين كه كتاب خدا در جلوي‌شان گشوده گردد (يعني: به وسيله‌ي ترجمه، هر شخص عامي و ناداني مدّعي فهم آن باشد) و در فهمِ آن‌چه كه قابل درك نيست (مانند متشابهات)، بكوشند؛ در حالي كه مقصود آن را فقط خداوند مي‌داند. سوم اين كه هر گاه علمشان افزايش يابد، آن را ضايع گردانند و در صدد رشد آن برنيايند.» (ابن كثير به نقل از طبراني؛ المعجم الكبير: ۳۴۴۲)

﴿وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ﴾؛ در اين كه منظور از راسخين در علم چه كساني هستند، اختلاف نظر وجود دارد و قول پسنديده‌تر اين است كه مراد از آن اهل‌سنت و جماعت هستند كه تفسير از قرآن و سنت را صحيح مي‌دانند كه از طريق صحابه و سلف صالح و اجماع امت روايت شده و محكمات را به عنوان محور و مدار تعليم و تفسير قرآن قرار مي‌دهند و درباره‌ي متشابهات كه از حوزه‌ي فهم و ادراك‌شان خارج است، به ناتواني و عجز خويش اعتراف كرده، آن را به خداوند واگذار مي‌كنند و هيچ‌گاه به مقام علمي و ايماني خود مغرور نمي‌شوند؛ بلكه دائماً از درگاه خداوند استقامت و افزايش فضل و عنايت را تقاضا مي‌كنند و اين فكر را كه با تأويل متشابهات فتنه ايجاد نمايند، از ذهن خويش دور مي‌كنند. آنان محكمات و متشابهات را حق مي‌دانند؛ زيرا ايمان دارند كه همه‌ي آن‌ها از منبع بي‌كران علم إلٰهي سرچشمه گرفته‌اند. البته خداوند متعال معني بعضي را كه براي ما مفيد و ضروري بود، پوشيده و مبهم نكرده است؛ بلكه به طور واضح بيان فرموده است. اما معاني دوم كه همان آيات متشابهات‌اند، خداوند متعال بنا بر مصلحت و علم خويش، معاني آن‌ها را بيان نفرمود. لذا معلوم كردن آن‌ها براي ما ضروري نيست و اصرار در بيان معني آن‌ها كاري است بيهوده، پس اجمالاً ايمان آوردن بر چنين آياتي كافي است. (تفسير مظهري، با اختصار)

معارف القرآان/ ترجمه مولانا حسين پور

همچنین ببینید

صبر و جهاد و تقوا؛ خلاصهٔ سورهٔ آل‌عمران

این آخرین آیهٔ سورهٔ آل عمران است كه مشتمل بر چند وصیت بسیار مهم برای مسلمانان و به عبارتی، خلاصهٔ كل سوره است.