قرآن كلام ازلي خداوند است؛ يعني از همان ابتدا در لوح محفوظ وجود داشته است؛ زيرا قرآن خود در اين مورد ميفرمايد: ﴿ بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ ∗ فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ﴾ [بروج: ٢١ – ٢٢]؛ يعني، «آن قرآن مجيد است؛ در لوح محفوظ.»
قرآن دو بار از لوح محفوظ نازل گرديده است: نخست به صورت كلّي و يك جا، در شب قدر به بيت العزت آسمان دنيا كه به آن ”بيت المعمور“ نيز ميگويند و عبادتگاه فرشتگان در آسمان است كه به محاذات خانهي خدا قرار دارد.
سپس از آنجا و به صورت تدريجي ظرف بيست و سه سال بر حسب نياز بر آن حضرت صلى الله عليه وسلم نازل گرديده است. اين دو نوع شيوه نزول وحي، در بيان خود قرآن كريم ملحوظ است. علاوه بر اين، نسائي، بيهقي، حاكم و ديگران از حضرت عبدالله بن عباس رضي الله عنه روايات متعددي نقل كردهاند كه خلاصه آنها به شرح زير است: «نخست قرآن به صورت كامل و يك دفعه به آسمان دنيا نازل گرديده و از آنجا به تدريج بر پيامبر اكرم صلى الله عليه وسلم فرود آمده است.» (الاتقان: ١/ ٤١)
امام ابوشامه نسبت به حكمت نزول دفعي قرآن به آسمان دنيا، چنين اظهار نظر ميكند كه: «هدف از اين نزول، اظهار شأن و رفعت قرآن و تفهيم ملائكه مبني بر اينكه اين آخرين كتاب إلٰهي است و براي هدايت نوع بشر نازل گرديده، ميباشد.»
شيخ زرقاني نكته جالبي در ارتباط با دوبار نزول قرآن بيان نموده كه در اينجا ذكر ميشود: «كتاب فوق كه از هر گونه شك و ترديد منزه است، علاوه بر قلب مبارك آن حضرت صلى الله عليه وسلم در دو جاي ديگر نيز محفوظ است؛ يكي لوح محفوظ، دوم بيت العزت.» (مناهل العرفان: ٣٩، والله أعلم)
تقريباً اكثر مفسرين بر اين عقيده اتفاق نظر دارند كه دومين نزول تدريجي قرآن بر قلب آن حضرت صلى الله عليه وسلم هنگامي آغاز گرديد كه سن مبارك ايشان به چهل سالگي رسيده بود و طبق روايات معتبر، ابتداي آن نيز از شب قدر آغاز گرديد؛ كه تاريخ اين واقعه، چند سال بعد با غزوهي بدر مصادف شد. اما به طور قطع نميتوان گفت كه آن حادثه در چه تاريخي از ماه مبارك رمضان اتفاق افتاده است. از بعضي روايات، هفدهم و از برخي، نوزدهم و از بعضي ديگر، بيست و هفتم رمضان استنباط ميگردد. (تفسير ابن جرير: ١٠/ ٧)
نخستين آيهي نازل شده
طبق روايات معتبر، اوّلين آيات قرآن كه بر رسول اكرم صلى الله عليه وسلم نازل شد، آياتي چند از سورهي علق بود. در صحيح بخاري از حضرت عايشه رضي الله عنها روايت شده است كه ابتداي نزول وحي بر آن حضرت صلى الله عليه وسلم از خوابهاي صادق آغاز گشت. در اثر آن كمكم پيامبر اكرم صلى الله عليه وسلم به خلوت گزيني و عزلت اشتياق پيدا نمود و به تنهايي شبهاي متوالي، در غار حراء به عبادت مشغول شد و سرانجام در همين غار بود كه روزي فرشته وحي، جبرئيل عليه السلام آمد و اوّلين سخني كه به آن حضرت صلى الله عليه وسلم گفت، اين بود كه: ﴿اِقْرَأْ﴾ [علق: ١]؛ «بخوان.» پيامبر صلى الله عليه وسلم فرمود: «خواندن نميدانم.» سپس خود آن حضرت صلى الله عليه وسلم دنبالهي ماجرا را چنين بيان ميكنند: «فرشته با شنيدن اين پاسخ مرا در آغوش كشيد و آنقدر فشرد كه در نهايت مشقت قرار گرفتم. سپس رهايم كرد و بار ديگر گفت: بخوان، گفتم كه خواندن نميدانم. بار سوم مرا در بغل گرفت و چنان فشار داد كه بيتاب شدم. بار ديگر مرا رها كرد و گفت: بخوان. جواب دادم كه خواندن نميدانم. سومين بار نيز همان عمل را تكرار كرد و گفت: ﴿ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ ∗ خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ ∗ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ﴾ [علق: ١ – ٣]؛ «بخوان به نام پروردگارت كه آفريد؛ آفريد انسان را از خون بسته؛ بخوان و پروردگار تو از همه كريمتر است.»
اينها اوّلين آياتي بودند كه بر آن حضرت صلى الله عليه وسلم نازل شدند. بعد از آن تا سه سال نزول وحي متوقف ماند كه آن را زمان (فترت وحي) ميگويند. سرانجام پس از گذشت سه سال، بار ديگر همان فرشته كه در غار حرا آمده بود، در ميان آسمان و زمين پديدار گشت و چند آيه از (سوره مدثر) را به سمع آن حضرت صلى الله عليه وسلم رسانيد. از آن پس سلسلهي وحي جاري شد. (بخاري: ٣، ٤)
معارف القرآن/ ترجمه مولانا حسين پور