سلسله مقدس وحي و رسالت، با رحلت پيامبر اكرم صلى الله عليه وسلم پايان يافت. اكنون نه بر كسي وحي نازل ميشود و نه به آن نيازي هست. وحي بر آن حضرت صلى الله عليه وسلم به طرق گوناگون نازل شده است. در حديثي از صحيح بخاري، حضرت عايشه صديقه رضي الله عنها ميفرمايد كه حضرت حارث بن هشام از آن حضرت صلى الله عليه وسلم سؤال كرد كه چگونه وحي بر شما نازل ميگردد؟ پيامبر صلى الله عليه وسلم فرمود: «گاهي صدايي نظير صداي زنگ به گوشم ميرسد و اين كيفيت نزول وحي از انواع ديگر آن بر من دشوارتر است و در پايان اين حالت، آنچه از اين صدا شنيدهام، در خاطرم مانده و حفظ ميگردد و گاهي فرشتهي وحي به شكل انسان نزد من ميآيد.» (صحيح البخاري: ۱/ ۲، حديث دوم)
در حديث ياد شده، پيامبر اسلام صلى الله عليه وسلم صداي وحي را به صداي زنگوله تشبيه نموده است. شيخ محي الدين ابن عربي، اين مطلب را چنين توضيح ميدهد:
نخست اينكه صداي وحي مانند صداي زنگوله مسلسل بوده و در ميان آن انقطاعي پديد نميآيد، سپس هنگامي كه زنگ يكنواخت به صدا در ميآيد، عموماً تعيين جهت آن براي شنونده مشكل ميباشد؛ زيرا احساس ميشود كه صداي آن از هر جهت به گوش ميرسد و نيز از خصوصيات كلام إلٰهي است كه جهت ندارد و از هر طرف به گوش ميرسد. لذا درك صحيح اين كيفيت بدون مشاهده آن ممكن نيست و پيامبر صلى الله عليه وسلم براي نزديك ساختن چگونگي وحي به اذهان مردم، آن را به صداي زنگ تشبيه نموده است. (به نقل از فيض الباري: ۱/ ۲۰، ۱۹)
تحمل نزول وحي به اين شكل بر آن حضرت صلى الله عليه وسلم سخت و دشوار بود؛ حضرت عايشه صديقه رضي الله عنها در پايان حديث فوق ميفرمايد: «من در بسياري از روزهاي خيلي سرد كه شاهد نزول وحي بر آن حضرت صلى الله عليه وسلم بودم، ميديدم كه در آن حالت پيشاني مباركش غرق در عرق ميشد.»
در روايتي ديگر، حضرت عايشه صديقه رضي الله عنها ميگويد: «چون بر آن حضرت صلى الله عليه وسلم وحي نازل ميشد، گويي نفسش قطع و چهره مباركش همانند شاخه درخت خرما زرد ميگشت و دندانهاي پيشين آن حضرت صلى الله عليه وسلم به نحوي صدا ميداد كه گويي لرزش سرما بر او مستولي شده است! با وجود اين از تن مباركش آنقدر عرق جاري ميشد كه قطرات آن مانند دانههاي مرواريد فرو ميغلطيد.» (الاتقان: ۱/ ۴۶)
گاهي در اين كيفيت نزول وحي، چنان سنگيني به وجود ميآمد كه مَركب آن حضرت صلى الله عليه وسلم از حركت باز ايستاده و مينشست. در روايتي ديگر آمده است كه روزي آن حضرت صلى الله عليه وسلم سر مبارك را بر زانوي حضرت زيد بن ثابت رضي الله عنه گذاشته بود كه در آن لحظه نزول وحي آغاز گرديد. ميگويند در اثر آن حالت چنان فشار و سنگينياي بر زانوي زيد احساس شد كه نزديك بود ران او بشكند. (زادالمعاد: ۱/ ۱۹، ۱۸)
گاهي صداي آهستهي اين وحي را ديگران هم احساس ميكردند. حضرت عمر رضي الله عنه ميفرمايد: «در هنگام نزول وحي بر آن حضرت صلى الله عليه وسلم صدايي همانند صداي زنبور عسل به گوش ميرسيد.» (مسند أحمد [۲۲۳]، كتاب السيرة النبويه: ۲۰/ ۲۱۲)
دومين صورت نزول وحي اين گونه بود كه فرشته وحي به شكل انسان نزد آن حضرت صلى الله عليه وسلم آمده، پيام إلٰهي را ميرساند. در چنين مواقعي جبرئيل عليه السّلام اغلب به شكل يكي از صحابه، خصوصاً حضرت دحيه كلبي رضي الله عنه نمايان ميگشت و گاهي به صورت اصحاب ديگر نيز ظاهر ميشد. به هر حال، اين نوع كيفيت دريافت وحي، بر آن حضرت صلى الله عليه وسلم از همه سادهتر بود. (الاتقان: ۱/ ۴۶)
سومين صورت نزول وحي، آشكار شدن جبرئيل عليه السّلام به صورت حقيقي خود بود كه اين كيفيت نزول در تمام عمر بيش از سه بار اتفاق نيفتاد.
نخست در آغاز بعثت در مكهي مكرّمه و در منطقهاي به نام اجياد، دوم زماني كه آن حضرت صلى الله عليه وسلم ملاقات با جبرئيل عليه السّلام را به صورت اصلي خودش آرزو كرده بود و سوم در شب معراج.
واقعه اوّل از نظر سند، ضعيف و دو واقعه دوم و سوم با سند صحيح ثابت ميباشند. (فتح الباري: ۱/ ۱۹ ـ ۱۸)
چهارمين صورت نزول وحي، صحبت و گفتگوي بيواسطه و مستقيم با خدا بود كه اين افتخار در حال بيداري فقط يك بار و آن هم در شب معراج نصيبشان شد. البته يك مرتبه در عالم رؤيا نيز آن حضرت صلى الله عليه وسلم به شرف هم كلامي با خدا نايل گرديدهاند. (الاتقان: ۱/ ۴۶)
پنجمين صورت نزول وحي، اين بود كه حضرت جبرئيل عليه السّلام بدون تشكل به صورت شخص، به طور مستقيم مطلبي را بر قلب مبارك آن حضرت صلى الله عليه وسلم إلقا ميكرد كه در اصطلاح آن را «نفث في الروع» ميگويند.
٭ نوشتهي مولانا محمد تقي عثماني/ ترجمه مولانا حسين پور