نحمده و نصلی على رسوله الکریم؛ وبعد؛ فقال الله تبارك و تعالىٰ: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا».
اوضاع جهان قبل از بعثت آنحضرت صلى الله عليه وسلم در پراكندگي و تشتت و اختلاف و كشتار و هرج و مرج قرار گرفته بود، محوري كه بتواند مردم را گرد خود جمع كند، وجود نداشت؛ بلكه دواعي افتراق و اختلاف به قدري در ميان مردم بود كه به ظاهر امكان اتحاد و اتفاق متوقع نبود. تكبر و عجب و خودبيني موجب شده بود كه حكام، رؤسا، ثروتمندان و متمولين به رعايا و تنگدستان به نظر تحقير و تذليل بنگرند و آنها را حتى انسان هم تصور نكنند. خودخواهي و خودكامگي باعث شده بود كه افراد قوي و مقتدر، افراد ضعيف و ناتوان را هضم نموده، اموالشان را به چپاول برده و با مكيدن خون آنها خود را فربه كنند. حرص و آز سبب شده بود كه اقتصاد جهان در انحصار افراد معدود ذي نفوذ قرار گيرد و مردم غير متنفذ بر اثر گرسنگي و فاقه جانشان به لب برسد.
تعصبات بيجا و تبعيضات كه در ميان ملتها و اقوام مختلف در جريان بود، سبب ميشد كه اختلاف و تشتت روز به روز گستردهتر گردد.
ظلم و ستم و جور و جفا آن چنان در دنیا حکمفرما شده بود که نام و نشانی از عدالت و انصاف دیده نمیشد.
تمام علتهای مذکور همه دست به دست هم داده بودند تا اختلاف، کشتار، سرقت و راهزنی، تاخت و تاراج، تعدی و دستدرازی به مال و ناموس یکدیگر پدید بیاید و جهان فریاد دادخواهی و انصاف را بلند کرده بود که کمک خداوند متعال به یاری بندگان شتافت و نبی رحمت و عدالت و انصاف مبعوث گشت. پیامبر صلى الله علیه و سلم برای برقراری عدالت و مساوات به تربیت افراد و اجتماع پرداخت تا این که توانست اجتماعی مهذب و تربیت یافته بسازد و با همیاری و همکاری آنان با ستم و سرکشیای که جهان را فرا گرفته بود، مبارزه نمود و آنها را سرکوب نمود و عدل الهی را در جهان حاکم قرار داد و محور اتحاد و اتفاق را مشخص نمود و مردم جهان را گرداگرد آن جمع کرد و رابطهی آنها را با پروردگارشان برقرار کرد و حبل الله المتین را از آسمان به زمین فرود آورد و در جهان اعلام نمود: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا» [آل عمران/۱۰۳]؛ بیایید به ریسمان محکم خدا چنگ بزنید و روی این محور، اختلاف و تشتت را کنار زده، به یاد این نعمت الهی قرا گیرید که شما با هم دشمن بودید، در اثر این نعمت الهی برادر یکدیگر قرار گرفتید.
مراد از اعتصام به حبل الله، اطاعت از دستورات الهی و گوشفرا دادن به فرمان نبوی است که انسان باید در مقابل اوامر الهی و فرامین نبوی عجب و خودبینی خویش را کنار بگذارد و همه تن خود را در اختیار خدا و رسول بگذارد؛ چنان که خداوند متعال فرموده است: «وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ» [الأنفال/۴۶]؛ [و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید و با هم نزاع مکنید که سست شوید و مهابت شما از بین برود.]
و فرموده است: «وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِینًا» [الأحزاب/۳۶]؛ [و هیچ مرد و زن مؤمنی را نرسد که چون خدا و فرستادهاش به کاری فرمان دهند، برای آنان در کارشان اختیاری باشد و هر کس خدا و فرستادهاش را نافرمانی کند قطعا دچار گمراهی آشکاری گردیده است.]
پس رحمة للعالمین ـ صلى الله علیه و سلم ـ جهان را به سوی این محور دعوت داد و به خواندن و تعلم آن امر نمود. توصیه کرد که به تلاوت قرآن مجید رطب اللسان باشید و محتوى و مطالب آن را دریابید و به تزکیه نفوس خود از عقائد باطله و اخلاق رذیله و اعمال ناروا بپردازید و متصف به صفات مکوتیت بوده، برای جهان الگو و سرمشق قرار گیرید.
قرآن وظیفهی رحمة للعالمین ـ صلى الله علیه و سلم ـ را چنین تشریح فرموده است: «رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آَیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» [البقرة/۱۲۹]؛ [پروردگارا! در میان آنان فرستادهای از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر آنان بخواند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و پاکیزهشان کند؛ زیرا که تو خود شکستناپذیر حکیمی.]
پس رحمة للعالمین تربیت یافتگان خود را طبق این راهنمایی الهی تربیت داد و آنان را از دواعی چندپارچگی و اختلاف برحذر داشته، و فرمود: «لَا تَبَاغَضُوا وَلَا تَحَاسَدُوا وَلَا تَدَابَرُوا وَکُونُوا عِبَادَ اللَّهِ إِخْوَانًا وَلَا یَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ یَهْجُرَ أَخَاهُ فَوْقَ ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ». رواه البخاری و مسلم[۱].
یعنی: آنچه وحدت و یکپارچگی مسلمانان را به خطر میاندازد، کینهتوزی، حسد و پشت کردن به یکدیگر است که شما باید از آنها به دور باشید و اخوت و برادری را که صفت ویژهی بندگان خدا است، لازم بگیرید و نگذارید که در میان دو تا برادر مسلمان مهاجرت و رویگردانی بیش از سه روز ادامه یابد و اگر چناچه در میان آنان بنا به علل هم چنین عارضهای پیش بیاید، برای برطرف کردن آن و برقراری اخوت و برادری در میانشان قدم بردارید. خداوند متعال در این مورد میفرماید: «وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِیءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» [الحجرات/۹، ۱۰]؛ [و اگر دو طایفه از مؤمنان با هم بجنگند، میان آن دو را اصلاح دهید و اگر [باز] یکی از آن دو بر دیگری تعدی کرد، با آن [طایفهای] که تعدی میکند بجنگید تا به فرمان خدا بازگردد، پس اگر بازگشت، میان آنها را دادگرانه سازش دهید و عدالت کنید که خدا دادگران را دوست میدارد. در حقیقت مؤمنان با هم برادرند پس میان برادرانتان را سازش دهید و از خدا پروا بدارید امید که مورد رحمت قرار گیرید.]
خداوند در همین سوره از عیبجویی و به کار بردن القاب نامناسب و غیبت و تجسس که نیز از انگیزههای اختلافاند، ممانعت فرموده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ یَکُونُوا خَیْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ یَکُنَّ خَیْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ وَمَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ» [الحجرات/۱۱]؛ [ای کسانی که ایمان آوردهاید! نباید قومی قوم دیگر را ریشخند کند، شاید آنها از اینها بهتر باشند و نباید زنانی زنان [دیگر] را [ریشخند کنند] شاید آنها از اینها بهتر باشند و از یکدیگر عیب مگیرید و به همدیگر لقبهای زشت مدهید، چه ناپسندیده است نام زشت پس از ایمان و هر که توبه نکرد آنان خود ستمکارند.]
و میفرماید: بودن مردم جهان از قبایل و اقوام مختلف نباید موجب تشتت و افتراق قرار گیرد؛ زیرا این پدیده فقط به خاطر تعارف و آشنایی است، نه این که موجب تکبر و برتری است؛ بلکه آنچه موجب برتری است تقوى میباشد. چنانچه میفرماید: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ» [الحجرات/۱۳]؛ [ای مردم! ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید، در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست، بیتردید خداوند دانای آگاه است.]
چیزی که بیشتر سبب ضربه خوردن وحدت میشود، بدظنی و بیاعتمادی بر یکدیگر است. قرآن مجید در این باره به پیروان خود دستور میدهد که از بدظنی و بدگمانی برحذر باشید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ» [الحجرات/۱۲]؛ [ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید که پارهای از گمانها گناه است و جاسوسی مکنید و بعضی از شما غیبت بعضی نکند. آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ از آن کراهت دارید [پس] از خدا بترسید که خدا توبهپذیر مهربان است.]
و فرموده است: «وَمَا یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ» [یونس/۳۶]؛ [و بیشترشان جز از گمان پیروی نمیکنند [ولی] گمان به هیچ وجه [آدمی را] از حقیقت بینیاز نمیگرداند. آری خدا به آنچه میکنند، داناست.]
پیامبر عظیم الشأن ـ صلى الله علیه و سلم ـ فرمود: «إِیَّاکُمْ وَالظَّنَّ فَإِنَّ الظَّنَّ أَکْذَبُ الْحَدِیثِ»[۲]؛ [از گمان بد بپرهیزید، همانا گمان بد دروغترین سخن است.]
تا زمانی که مسلمانان جهان بنا بر دستور خدا و رسول الله ـ صلى الله علیه و سلم ـ بر محور اصلی اتحاد و اجتماع استوار ماندند و اطاعت از خدا و رسولش ـ صلى الله علیه وسلم ـ در عجین آنها سرشته ماند و تباغض و تحاسد در قلوبشان راه نیافت، رونق جهان روزافزون بود و قدرت و شوکت آنان در جهان به منصهی ظهور درآمد و تاریخ، آن را در اوراق خود ثبت کرد.
همین که خودخواهی و حرص و آز دامن مسلمانان جهان را آلوده کرد و تشتت و افتراق در آنان رخنه یافت، چیزی جز ذلت و خواری نصیبشان نشد.
حسب فرمایش امام دارالهجرة مالک بن انس که فرمود: «لن یصلح آخر هذه الامة الا بما صلح به اولها»، زمان آن فرا رسیده که مسلمانان از خواب غفلت بیدار شده، گمشده خویش را دریابند؛ آن را هر کجا بیابند، بردارند، همچنان که مصلح اعظم جهان ـ صلى الله علیه و سلم ـ فرموده: «الْکَلِمَةُ الْحِکْمَةُ ضَالَّةُ المُؤْمِنِ فَحَیْثُ وَجَدَهَا فَهُوَ أَحَقُّ بِهَا»[۳]؛ [کلمهی حکمتآمیز گمشده مؤمن است، هرکجا آن را بیابد، به آن حقدارتر است.]
این چیزهایی است که باید مراعات نمود و مردم را به سوی وحدت دعوت داد و آنها را از امور افتراق و اختلاف برحذر داشت و در مقابل فساد ید واحده بود و رونق گمشدهی اسلام را باز به مقام اولش بازگرداند، که متأسفانه عوامل فساد، نمیگذارند که مردم به این حقیقت متوجه شده، به هدف اصلی خویش برسند، لذا علما و دانشمندان جهان اسلام باید به این سو توجه خود را مرکوز دارند و سعی خود را در این میدان به کار گیرند و امیدوار باشند که خداوند کمک نهانی خود را شامل حال آنها بفرماید. وما ذلک على الله بعزیز.
____________________
[۱] . أخرجه البخاری (۶۰۶۵، ۶۰۷۶) ومسلم (۲۳-۲۵۵۸، ۲۴-۲۵۵۹) عن أنس بن مالک رضی الله عنه.
[۲] . صحیح البخاری (۵۱۴۳، ۶۰۶۴، ۶۰۶۶، ۶۷۲۴)، صحیح مسلم (۲۸-۲۵۶۳)، عن أبی هریرة رضی الله عنه.
[۳] . سنن الترمذی (۲۶۸۶)، عن أبی هریرة رضی الله عنه.