هدايت و اقسام آن [تفسير سوره فاتحه ۴]

امام راغب اصفهاني در مفردات القرآن واژه‌ي ”هدايت“ را به بهترين وجه بيان نموده كه خلاصه‌ي آن بدين قرار است: معني اصلي هدايت، عبارت است از راهنمايي فرد به سوي هدف و منزل مقصود با لطف و مهرباني؛ پس هدايت به اعتبار معني حقيقي خويش تنها كار خداست كه داراي درجات متعدد مي‌باشد و يكي از درجات آن، هدايت عامه است كه شامل تمام كاينات (انواع موجودات زنده، نباتات و جمادات) مي‌باشد. ممكن است كسي اين نكته را در نيابد كه مراد از هدايت چيزهاي بي‌روح و بي‌شعور چيست؟ بايد بگويم كه تعاليم قرآن روشن‌گر اين حقيقت است كه هر يك از اقسام موجودات عالم و ذرات آن با توجه به بهره‌اي كه از حيات نصيبشان شده، داراي حس و عقل و شعوراند؛ هر چند اين جوهر حيات در نوعي بيش‌تر و در نوع ديگر كمتر مي‌باشد. بنابراين به موجوداتي كه بهره‌ي بيش‌تري از هستي برده‌اند، ذي‌روح و آن‌هايي كه بهره‌ي كمتري دريافت نموده‌اند، غير ذي‌روح يا بي‌شعور گفته مي‌شود. موجوداتي كه آثار حيات در آن‌ها آشكار، ولي آثار عقل و شعور نمايان نيست، ذي‌روح غير عاقل گفته مي‌شوند و به موجوداتي كه در آن‌ها آثار دوگانه‌ي هستي؛ يعني حيات و شعور پديدار است، در اصطلاح ذوي العقول مي‌گويند.

به علت اين اختلاف در درجات هستي و قِلّت و كثرت عقل و شعور، تنها دو گروه از موجودات؛ يعني انسان‌ها و جن‌ها مكلف به احكام إلٰهي شده‌اند؛ زيرا عقل و شعور در آن‌ها به حد كمال وجود دارد. اين بدان معنى نيست كه در انواع ديگر كاينات، حيات، حس و شعور وجود ندارد؛ زيرا حق تعالى مي‌فرمايد: «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلٰكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ» [الإسراء: ۴۴]؛ يعني: «هيچ چيزي نيست كه با ستايش خدا پاكي او را بيان نكند؛ ولي شما تسبيح آن‌ها را نمي‌فهميد.» در جاي ديگر نيز مي‌فرمايد: «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ وَاللهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ» [النور: ۴۱]؛ «آيا شما نمي‌دانيد كه خدا را به پاكي ياد مي‌كنند آن‌چه در آسمان‌ها و زمين است؟ به ويژه پرنده‌هايي كه پرها را پهن كرده، مي‌پرند؛ هر يكي به دعا و تسبيح خويش آشناست و خداوند به تمام افعال مردم دانا است.»

بديهي است كه تسبيح و حمد وثناي خداوند موقوف به معرفت ذات اوست و اين نكته نيز روشن است كه بزرگ‌ترين علم، معرفت إلٰهي است كه بدون عقل و شعور به دست نمي‌آيد.

آيات فوق ثابت مي‌كند كه تمام موجودات داراي احساس و ادراك و عقل و شعوراند؛ ولي در بعضي از موجودات اين جوهر تا حدي تقليل يافته و مخفي است كه عامه‌ي مردم از درك آن عاجزاند. به اين دسته از موجودات در عرف، بي‌جان گفته مي‌شود، بدين جهت آن‌ها مكلف به احكام شرع نشده‌اند.

اين اظهار نظر قرآن، مربوط به زماني است كه در جهان نه فيلسوفي وجود داشت و نه فلسفه‌اي مدون بود و فلاسفه‌اي كه بعداً پا به عرصه حيات گذاشتند، هر يك به نوبه‌ي خود آن را تأييد كردند. علاوه بر فلاسفه‌ي گذشته، فلاسفه‌ي جديد و علماي طبيعي با دلايل و براهين روشن آن را به اثبات رسانيدند. خلاصه اين‌كه اين درجه‌ي هدايت؛ يعني هدايت عامه‌ي إلٰهي شامل تمام موجودات (جمادات، نباتات، حيوانات، جن و انس) مي‌باشد. اين نوع هدايت در سوره‌ي طٰه چنين آمده است: «قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ» [آيه ۵۰]؛ يعني: «خداوند به هر چيزي آفرينش عطا كرده و متناسب با آن آفرينش به او هدايت نصيب فرموده است.» همين مطلب در سوره‌ي أعلى با اين كلمات بيان شده است: «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الأَعْلَىٰ ٭ الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّىٰ ٭ وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَىٰ» [آيات ۲، ۱]؛ يعني: «شما براي پروردگار عالي مقام خود تسبيح بخوانيد؛ آن خدايي كه تمام موجودات را آفريد؛ باز درست اندام كرد؛ سپس اندازه‌گيري كرد و هدايت فرمود.»

در نتيجه‌ي هدايت عامه است كه هر موجودي از موجودات گوناگون عالم كه براي هدفي خاص آفريده شده وظيفه‌ي خود را با دقت و به نحو احسن انجام مي‌دهد؛ به گونه‌اي كه عقل از ديدن آن در حيرت مي‌ماند و به گفته مولاناي رومي:

خاك و باد و آب و آتش بنده‌اند /٭/ بـا من و تـو مـرده بـا حق زنده‌اند

با وجودي كه بيني و چشم از هر عضوي به زبان نزديك‌تراند، اما صداي توليد شده توسط زبان را درك نمي‌كنند؛ وظيفه‌ي اين ادارك به گوش‌ها محول شده است؛ يعني آن‌ها سخن را از زبان گرفته و درك مي‌كنند. دانشمند رومي چه زيبا گفته است:

مر زبان را مشتري جز گوش نيست /٭/ واقف اين هوش جز بيهوش نيست

هم‌چنين وظيفه‌ي ديدن يا بوييدن از گوش‌ها بر نمي‌آيد و وظيفه‌ي ديدن و شنيدن از بيني ساخته نيست؛ قرآن اين مطلب را اين‌گونه بيان فرموده است: «إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ إِلَّآ ءَاتِي الرَّحْمٰنِ عَبْداً» [مريم: ۹۳]؛ يعني: «هيچ چيزي در آسمان‌ها و زمين نيست مگر اين‌كه به بندگي خود اعتراف نموده و به درگاه خدا حاضر مي‌شود.»

دومين درجه‌ي هدايت، هدايت خاصه ناميده مي‌شود و آن مختص جن و انس است كه در عرف ذوي العقول گفته مي‌شوند. اين هدايت توسط انبيا و كتب آسماني به آن‌ها رسيده است كه بعضي آن را پذيرفته، مؤمن مي‌شوند و برخي آن را رد كرده، كافر مي‌گردند.

سومين درجه‌ي هدايت كه از اين مرحله هم اختصاصي‌تر مي‌باشد و به عبارتي به آن ”توفيق“ گفته مي‌شود؛ مختص به مؤمنين و متقين است. اين هدايت بي‌واسطه از جانب خدا به انسان عنايت مي‌گردد؛ يعني براي ايجاد سهولت و فراهم نمودن اسباب و زمينه‌هاي پذيرفتن هدايت قرآني و عمل به آن‌ها مي‌باشد كه پروردگار عمل بر خلاف تعاليم قرآن را بر انسان دشوار مي‌سازد؛ وسعت و گستردگي اين درجه از هدايت، نامحدود و درجات آن نامتناهي است. اين درجه ميدان ترقي انسان است كه در اين مرحله، هدايت توسط اعمال صالح افزايش مي‌يابد. قرآن در آيات متعددي از افزايش اين هدايت سخن به ميان آورده است. از جمله: «وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى» [محمّد: ۱۷]؛ يعني: «آنان‌كه راه يافتند، خدا به هدايت ايشان افزود.» و «وَمَنْ يُؤْمِن بِاللهِ يَهْدِ قَلْبَهُ» [تغابن: ۱۱]؛ «كسي كه به خدا مؤمن شود، دل او را هدايت مي‌كند.» و «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِيْنَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا» [عنكبوت: ۶۹]؛ «كساني كه در راه ما مجاهده نمايند، ما بيش از پيش راه خود را به آنان نشان مي‌دهيم.»

اين همان ميداني است كه انبيا و اوليا تا پايان عمر در آن طالب ازدياد هدايت و موفقيت هستند. راجع به اين مقام مولاناي روم فرموده است:

اي بـــرادر بـي‌نهـايـت درگـهــي اسـت /٭/ هر چه بر وي مي‌رسي بر وي مايست

سعدي شيرازي مي‌گويد:

نگـويم كـه بـر آب قـادر نيـند /٭/ كه بر ساحل نيل مستسقي‌اند

از توضيح درجات هدايت روشن شد كه هدايت مفهومي گسترده است كه شامل حال همه‌ي موجودات مي‌باشد؛ طوري كه حتى بزرگ‌ترين انسان‌ها از حصول درجات عاليه آن بي‌نياز نخواهد بود. بدين جهت هدايت مهم‌ترين دعايي است كه در سوره‌ي فاتحه وجود دارد و با وضع پايين‌ترين مؤمن و بزرگ‌ترين پيامبر و فرستاده‌ي حق تناسب داشته و براي ايشان مهم است. اينجاست كه در پايان عمر مبارك رسول اكرم صلى الله عليه وسلم نتايج و ثمرات فتح مكه در سوره‌ي فتح چنين بيان شده است: «وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا» [آيه ۲]؛ يعني مكه‌ي مكرّمه بدين جهت فتح شد كه شما به راه راست هدايت شويد.

بديهي است كه سرور كاينات نه تنها هدايت يافته بودند، بلكه وجود مباركشان تجسم عيني هدايت براي ديگران بود. بنابراين هدايت او در اين زمان معناي ديگري جز اين‌كه ايشان به عالي‌ترين درجه‌ي هدايت نائل شود، ندارد.

در سايه‌ي تشريح معني هدايت، فهم مطالب بسياري ميسر مي‌گردد كه اهم آن به شرح زير است:

اوّل اين‌كه: كلمه‌ي هدايت در قرآن يك واژه‌ي عام است؛ يعني نه تنها در برگيرنده‌ي مؤمن و كافر است، بلكه شامل همه موجودات عالم نيز مي‌گردد. در بعضي موارد مفهوم هدايت به قشر خاصي از جمله ”متقين“ اطلاق شده است كه براي افراد ناآگاه باعث ايجاد شك و تعارض مي‌شود؛ ولي با شناخت درجات عام و خاص بودن هدايت، اين شك خود به‌خود رفع مي‌گردد و اين مفهوم كه درجه‌ي اوّل هدايت شامل همه‌ي موجودات و درجه‌ي دوم آن مخصوص گروه خاصي است، جايگزين آن مي‌گردد.

دوم اين‌كه: در مواضع متعددي از قرآن كريم چنين آمده كه خداوند افراد ظالم و فاسق را هدايت نمي‌فرمايد. اين بدان معنا نيست كه آن‌ها از فيض هدايت كلّي محروم مي‌شوند، بلكه منظور از هدايت در اين جا هدايت درجه‌ي سوم است كه خاص‌تر بوده و نصيب ظالمان و ستمگران نمي‌گردد.

سوم اين‌كه: از انواع هدايت نوع اوّل و سوم آن بي‌واسطه از سوي خداوند به موجودات الهام مي‌گردد و هيچ پيامبر و رسولي در آن دخل و تصرف ندارد، ولي هدايت پيامبران از نوع هدايت دوم است كه اصطلاحاً به آن هدايت تشريعي مي‌گويند. در قرآن هر جا كه سخن از هادي بودن پيامبران به ميان آمده، مراد هدايت نوع دوم است و آن‌جا كه مي‌فرمايد: «إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ» [قصص: ۵۶]؛ يعني: «شما نمي‌توانيد هر كس را كه بخواهيد، هدايت كنيد»، از نوع سوم است؛ بدين معني كه موفق گردانيدن وظيفه‌ي شما نيست.

خلاصه اين‌كه «اهْدِنَا الصَّرَاطَ المُسْتَقِيْمَ»، دعايي جامع و مهم است كه به انسان آموخته شده و هيچ فردي از افراد انسان از آن بي‌نياز نيست و بدون دست‌يابي به راه راست، اميد هيچ گونه فلاح و رستگاري در امور دين و دنيا به چشم نمي‌خورد. دعاي «اهْدِنَا الصَّرَاطَ المُسْتَقِيْمَ» نسخه كيميايي براي درمان گرفتاري‌هاي دنيوي است؛ ولي متأسفانه مردم به آن توجهي ندارند.

 معارف القرآن/ ترجمه‌ مولانا حسين پور

همچنین ببینید

صبر و جهاد و تقوا؛ خلاصهٔ سورهٔ آل‌عمران

این آخرین آیهٔ سورهٔ آل عمران است كه مشتمل بر چند وصیت بسیار مهم برای مسلمانان و به عبارتی، خلاصهٔ كل سوره است.